چگونه متفکر، مبتکر و حل کننده مسائل بهتری باشیم؟
در طول انقلاب صنعتی ایالات متحده، زمانی که کسب و کارها برای اتوماتیک شدن کارهای دستی عجله داشتند، چرخ دندهها جایگزین دستها شدند.
اکنون هدف فناوری در حال حذف چرخ دندهها است، زیرا ما عجله داریم که افراد را با سیستمهای خودکار جایگزین کنیم. با هوش مصنوعی واقعی نه چندان دور، روند مشارکت کمتر انسان در آینده ادامه خواهد داشت.
بنابراین منطقی است که تجارت نیز در حال تکامل است و از مدل «انجام دادن» به مدل «تفکر محور» میرود.
از آنجایی که فناوری وظایف بیشتری را انجام میدهد، چابکی ذهنی هرگز تا این حد مهم نبوده است. اگر میخواهید کسبوکارهای خود را در آینده دارای ثبات و پیشرفت کنید، باید بتوانید درباره فرآیندهای فعلی فکر، بازاندیشی و حتی نااندیشی کنید.
ارائه راه حلها و راههای جدید برای دیدن امور، مانند هر فعالیت دیگری، نیاز به تمرین دارد.
استراتژیستهای رفتاری، دن گرگوری و کایران فلانگان، نویسندگان کتاب خودخواه، ترسیده و احمق چاپ سال 2014، به افراد در کسب و کار آموزش میدهند که چگونه متفکران، مبتکران و حلال مشکلات بهتری شوند.
در اینجا بهترین نکات آنها برای به کار انداختن عضلات ذهن شما را آوردهایم:
- ایدهها یک بازی اعداد هستند.
هنگام طوفان فکری، باید اعداد در کنار شما باشند. این راز بهترین ذهنهای خلاق و مشکل گشا در این سیاره است. شما باید گزینههای کافی برای حذف تفکر آشکار ایجاد کنید. مانند تمرینات تکراری در باشگاه، باید کارهای آسان را پشت سر بگذارید و برای بهترین نتیجه به سختیها برسید.
اولین ایدههای شما واضح است و بنابراین تفکر سطح اول است. برای یافتن طلا باید عمیقتر از این زمین را بشکافید. شما باید از آن تفکر سطح اول فراتر بروید تا ایدههای نادیدهای را کشف کنید که واقعاً مشکل را حل میکند.
- به سؤالات فکر کنید.
مغز خود را طوری آموزش دهید که به سؤالات فکر کند، نه جملات. مشکل بیانیهها این است که آنها راه حلی را پیش فرض میگیرند و میتوانند شما را از تفکر نوآورانه باز دارند.
در مقابل، سؤالات ذهن شما را باز میکنند و به شما اجازه میدهند راه حل پیدا کنید. به عنوان مثال، درخواست برچسب قفسهای که توجه را به یک محصول جلب میکند، با پرسش از چگونگی افزایش قابل توجه بودن قفسه بسیار متفاوت است.
اولین مورد دقیقاً همان چیزی را که درخواست کردهاید به شما میدهد، اما دومی میتواند به ایدههای موفقیت آمیزی مانند بسته بندی یا طراحی محصول جدید، نقطه فروش فعال با صدا یا چندین محصول در طعمهای جدید منجر شود.
- ایدهای نداشته باشید، راه حلهایی ارائه دهید.
برای حل به مشکل نیاز دارید. یکی از بزرگترین مشکلاتی که میبینیم این است که مردم میگویند: «من به یک ایده عالی نیاز دارم» و سپس متعجب میشوند که چرا نمیتوانند به چیزی فکر کنند.
ما در مجموع بیش از 40 سال فعالیت تجاری خود هرگز به ایده عالی نرسیدهایم، اما راهحلهای نوآورانه زیادی ارائه کردهایم. ایدهها مشکلات را حل میکنند (حتی آنهایی که بازار از آنها ناآگاه است).
اگر مشکلی را تعریف نکرده باشید، به احتمال زیاد به طور معجزهآسایی ایدهای مفید نخواهید داشت. زمانی را صرف جستجوی مشکلاتی کنید که نیاز به حل دارند نه اینکه در مورد هیچ چیز خاص متفاوت فکر کنید.
- خود را به گوشهای برگردانید.
هرچه شرایط تنگ و سختتر باشد، احتمالاً خلاقتر میشوید. به قدری که افراد خلاق این جمله را دارند: "به من یک آزادی کوچک عطا کن." به نظر میرسد مغز تحت فشار بهتر کار میکند.
شاید غرایز بقای ما وارد شود و آدرنالین به ما کمک کند تا راهی برای خروج پیدا کنیم. بنابراین یک مشکل را پیدا کنید و سپس پارامترها را اضافه کنید تا زمانی که کمی وحشت کنید. دانههای کمی عرق که روی ابروی شما شکل میگیرد عالی است.
- ایدهها و تفکرات را با هم برخورد کنید.
توانایی شما برای تفکر متفاوت بسیار مهم است. یک راه عالی برای انجام این کار، دریافت ورودیها و الهامات مختلف از افراد، مکانها، صنایع و سیستمهای مختلف است.
اگر میخواهید یک متفکر چابک شوید، باید فراتر از نقش خود بیاموزید، زیاد بخوانید، به همه چیز علاقه مند باشید و به صنایع دیگر نگاه کنید تا ببینید چه میکنند.
موفقترین پتنتها اغلب تفکر یا فناوری صنایع مختلف را ترکیب میکنند و طراحی محصول جدید میتواند به سادگی تفکر برخوردی باشد.
به عنوان مثال، قرار دادن خرماهای مصرفی روی بالشها، همانطور که برند استرالیایی تونتین انجام داد، یک ایده صنعت غذایی است که با موفقیت دوباره مورد استفاده قرار گرفت.
آیا برای شروع تمرین و توسعه آن عضلات ایده آماده هستید؟ ممکن است از کاری که میتوانید انجام دهید شگفت زده شوید.
توصیه میکنیم برای کسب اطلاعات بیشتر درباره قدرت تفکر کتاب طرز فکر نوشته کرول دوک را بخوانید.