5 اشتباه اصلی بازاریابی دیجیتالی که تجارت الکترونیک شما مرتکب میشود
بازاریابی فنی، پیچیده و همیشه با بهروزرسانیهای پلتفرم جدید، فناوری جدید و استراتژیهای جدید در حال تکامل است. ماندن در صدر همه چیزهایی که باید بدانید دشوار است، و در نتیجه، شروع به اشتباه کردن بسیار آسان میشود.
چند اشتباه بازاریابی دیجیتالی در تجارت الکترونیک وجود دارد که کوچک به نظر میرسند، اما در نهایت میتوانند تأثیر زیادی بر برند شما (و درآمد شما) داشته باشند.
ما میخواهیم به شما کمک کنیم تا از این مشکلات رایج اجتناب کنید، بنابراین در این پست، میخواهیم به پنج اشتباه رایج بازاریابی که کسبوکارهای تجارت الکترونیک مرتکب میشوند نگاهی بیندازیم.
1. نداشتن بودجه بازاریابی مناسب
این اشتباه شماره یک است که کوچک به نظر میرسد، اما میتواند فاجعه بار باشد. نداشتن بودجه بازاریابی مناسب و یا عدم تخصیص مناسب بودجه بازاریابی شما.
بسیار مهم است که از قبل بدانید تیم بازاریابی شما دقیقاً چه چیزی میتواند خرج کند.
نه فقط در کمپینهای پولی، بلکه برای فریلنسرها یا مشاوران شخص ثالث، ابزارهای مورد نیاز برای انجام کارشان (به نرمافزار انتشار رسانههای اجتماعی یا ابزار طراحی گرافیک فکر کنید)، و حتی در مورد حمایتهای مالی یا تبلیغات پولی.
شما میخواهید تعیین کنید که چقدر میتوانید هزینه کنید و سپس پول را بر اساس آن تقسیم کنید. به پلتفرمهای بازاریابی با اولویت و اثربخشی بالا و سرمایه گذاریهای ضروری نگاه کنید. این جایی است که شما باید شروع کنید.
2. انتخاب آژانسهای کم هزینه
تبلیغات گران است. هیچ دور زدنی وجود ندارد؛ وقتی بودجه کمی دارید و میخواهید سریع مقایسه کنید، یک سرمایهگذاری مالی در میان است.
در نتیجه، برخی از برندها زمانی که به برون سپاری میرسند، سعی میکنند آژانسهای کم هزینه ممکن را پیدا کنند. مشکل به طور طبیعی این است که شما به دنبال یک مسابقه بسیار سریع به سمت پایین هستید.
بسیاری از آژانسهایی که هزینههای کمی دارند، به دلایلی این کار را انجام میدهند. آنها ممکن است تجربه نداشته باشند، یا ممکن است کیفیت کار پایینتری ارائه دهند.
برخی از آنها خدمات مشتریان ضعیفی دارند یا حتی شیوههای تجاری مبهم با فقدان عمدی گزارش بازاریابی دارند.
به عنوان مثال، در اینجا در تبلیغات مخرب، مدیران حساب ما عمیقاً در نام تجاری شما غوطه ور میشوند تا بفهمند چه چیزی باعث میشود مشتریان شما محصول شما را بپسندد.
ما به کمپینهای بازاریابی شما نگاه میکنیم و شما فقط با کارشناسان حساب کار میکنید که در استراتژی، اجرا و آزمایش کمک میکنند.
متأسفانه برخی آژانسها رویکرد «بیایید اسپاگتی را به دیوار بریزیم و ببینیم چگونه میچسبد» را اتخاذ میکنند، بدون استراتژی مناسب.
در حالی که ما میدانیم که هزینه همیشه یک عامل محدود کننده خواهد بود، مطمئن شوید که با آژانسی کار میکنید که در واقع بازده سرمایه گذاری خوبی را ارائه میدهد.
اگر نه، مهم نیست که پول کمتری پرداخت میکنید. هنوز احتمال دارد که در نهایت پول را از پنجره بیرون بیاندازید.
فکر میکنید ممکن است لازم باشد آژانس دیگری پیدا کنید؟ هفت نشانه را بررسی کنید تا بدانید آیا زمان تغییر است یا نه.
3. با فرض اینکه آنها توانایی پرداخت تبلیغات PPC را ندارند
برای به دست آوردن نتیجه، نیازی نیست ماهیانه مبلغ زیادی در کمپین تبلیغات جستجوی گوگل خرج کنید. اشتباه نکنید، عالی است، اما ضروری نیست.
برخی از برندها ممکن است فقط مبلغ کمی در ماه هزینه کنند و بهترین نتیجه را بگیرند. دیگران ممکن است مبلغ بسیار زیادی سرمایه گذاری کنند.
هر دو میتوانند نتیجه بگیرند، مقیاس فقط متفاوت خواهد بود. اکثر پلتفرمهای پرداخت به ازای کلیک، زمانی که کاربران اقدام خاصی انجام میدهند، هزینه دریافت میکنند، و شما معمولاً ایده خوبی از هزینه تقریبی آن دارید.
در تبلیغات جستجوی گوگل، در واقع میتوانید محدوده پیشنهادی استاندارد برای کلمات کلیدی مختلف را ببینید، بنابراین میتوانید تعیین کنید که آیا آنها برای شما سودآور هستند یا خیر.
اکثر پلتفرمهای PPC به شما امکان میدهند سقف پیشنهادی را تعیین کنید.
اگر میدانید که میتوانید 3 دلار برای یک کلیک خرج کنید تا زمانی که 3٪ از آن کلیکها به مشتریان پولی تبدیل شوند، میتوانید مطمئن شوید که قیمت پیشنهادی شما به یک محدودیت 3 دلاری برای هر کلیک میرسد.
خودتان را از پلتفرمهایی که میتوانند به شما در مقیاس بندی کمک کنند، خلاص کنید. به سیستمهای مختلف تبلیغات PPC نگاهی بیندازید، به میانگین هزینهها نگاه کنید و ببینید چه چیزی میتوانید برای سرمایه گذاری بپردازید.
به خاطر داشته باشید که چند هفته زمان نیاز دارید تا گوگل یاد بگیرد که چگونه نتایج بهینه را به دست آورد، اما پس از یک ماه باید ایدهای از پتانسیل یک پلتفرم برای کمپینهای موجود خود داشته باشید.
4. تلاش برای توسل به همه
یک بار دیگر، یک اشتباه فوق العاده آسان در بازاریابی تجارت الکترونیک، اما اشتباهی که میتواند نسبتاً ویرانگر باشد.
وسوسه شدن برای جذب هر چه بیشتر مشتریان از نظر فیزیکی آسان است، به این امید که هر یک از آنها پتانسیل تبدیل شدن به مشتری را داشته باشند.
این جایی است که معمولاً شکست میخورید: وقتی میخواهید همه را جذب کنید، میتوانید به راحتی قسمتهایی از برندتان را سانسور کنید که به شما کمک میکرد خود را متمایزتر کنید.
آن بخشهایی که از بین بردید میتوانستند شما را منحصر به فرد کرده باشند و باعث شوند مخاطبان هدف شما را دوست داشته باشند.
فرض کنید که کفشهای پیادهروی میفروشید. شما سعی میکنید کمپینهای بازاریابی ایجاد کنید که به اندازه کافی عمومی باشند تا برای همه کسانی که کوهنوردی میکنند جذاب باشند، از جمله مخاطبان زیر:
- افرادی که میخواهند یک جفت چکمههای زیبای پیادهروی یا دوندگی داشته باشند که بتوانند بر یک خط صاف و یک کیلومتری راه بروند.
- کوهنوردان معمولی که دوست دارند چند بار در سال از پارک ملی دیدن کنند.
- پارکبانهایی که روزانه در فضای باز کار میکنند.
- کوهنوردان شدیدی که برای صعود به اورست تمرین میکنند.
اینها مشتریان کاملاً متفاوتی هستند که به دنبال محصولات متفاوت هستند. اگر سعی کنید همه آنها را جذب کنید، به هیچ یک از آنها نخواهید رسید، زیرا هر کدام به دنبال برندی هستند که نیازهای خاص آنها را برآورده کند.
اگر کوهنورد اورست به سایت شما بیاید و به جای آمار و ویژگیهای با کارایی بالا، به زیبایی بصری چکمهها اشاره کنید، میخندد.
این دو رویکرد بسیار متفاوت برای برندسازی هستند، حتی اگر هر دو کفشهای پیادهروی میفروشند:
این نه تنها برای کمپینهای بازاریابی عمومی بلکه برای برندسازی نیز صدق میکند.
از در آغوش کشیدن صدای برند تند، خنده دار، عجیب و غریب، دخترانه، تاریک یا حتی طعنه آمیز نترسید. مخاطبان خود را بشناسید و بدانید که میخواهید به عنوان یک برند مناسب برای چه کسی باشید.
در نهایت این راز موفقیت شما خواهد بود، زیرا به شما کمک میکند برجسته شوید.
5. شکست در تقسیم صفحات فرود کلید تست
اکثر کسب و کارها میدانند که باید کمپینهای بازاریابی خود را تقسیم بندی کنند. آنها تبلیغات، ایمیلها و حتی پستهای رسانههای اجتماعی را که کاربران را به صفحههای فرودشان سوق میدهد، کاملاً آزمایش میکنند.
اما پس از آن، به دلایلی، فراموش میکنند که خود صفحات فرود را آزمایش کنند. گاهی اوقات مشکل نرخ تبدیل پایین ربطی به کمپینها ندارد.
اگر کلیکهای زیادی دریافت میکنید اما تبدیلهای کمی دارید، یا به مخاطب اشتباهی میرسید یا صفحه فرود مقصر است.
ابزارهایی در دسترس هستند که به شما امکان میدهند صفحات فرود آزمایشی را تقسیم کنید، و مقادیر مساوی ترافیک را بین تغییرات مختلف ارسال کنید تا ببینید چه چیزی به شما کمک میکند بیشترین بازدید، کلیک و فروش را داشته باشید.
این بخش مهمی از بهینهسازی قیف شما است و ما نمیتوانیم به اندازه کافی بر آن تاکید کنیم.
سخن نهایی
بازاریابی میتواند مشکل باشد، اما زمانی که پایه و اساس مناسبی برای شروع داشته باشید، کسب نتایج قابل توجه از کمپینهای خود و بازگشت سرمایه مثبت، بسیار آسانتر است.
اجتناب از این پنج اشتباه فوقالعاده رایج بازاریابی تجارت الکترونیک، مکان خوبی برای شروع است.
انجام ندادن این اشتباهات تضمین میکند که کمپینهای موفق دیگری را از مسیر خارج نمیکنند، و به شما کمک میکند ROAS و درآمدتان را به حداکثر برسانید.
بیشتر بخوانید: جعبه ابزار دیجیتال مارکتینگ