چگونه تنبلی را کنار بگذاریم؟ نظر و ایده شما برای این کار چیست؟ به نظر شما راههای رهایی بر تنبلی چیست؟ راه های غلبه بر تنبلی چیست؟
در حالی که کارها را به بعد موکول میکنید، برنامه شما بههمریخته است و باید ارائه خود را برای مدیر خودتان در روز پنجشنبه آماده کنید.
وقتی برای انجام وظایف خود در آخرین لحظه عجله دارید، اجتنابناپذیر است که از خود بپرسید: "چرا من اینقدر تنبل هستم؟ چگونه تنبلی را پشت سر بگذارم؟"
نگران نباشید. ما از شما حمایت میکنیم. نکته اینجاست که تنبلی شما یک مورد خاص نیست، بلکه که یک علامت از بینظمی است.
این بدان معناست که اگر میخواهید به تنبلی خود پایان دهید و دستیابی به اهداف خود را آغاز کنید، باید عمیقتر به موضوع بنگرید.
چرا ما خیلی تنبل هستیم؟
تنبلی میتواند ناشی از چیزهای مختلفی باشد، به عنوان مثال، فقدان انگیزه، فقدان جهت یا علایق روشن، یا حتی احساس غرق شدن.
ما یک ویژگی تکاملی هم داریم. ما متعهد به حفظ و کاهش انرژی خود هستیم. و در یک حلقه بیپایان از لذت و سپس پشیمانی فوری آرام میگیریم.
اما نکته اینجاست، اگر بتوانیم این رفتار را اصلاح کنیم، میتوانیم اراده را دوباره کسب کنیم.
چگونه این رفتار را اصلاح کردن هنری هست که در " کتاب هنر شروع کردن " بهصورت کامل توضیح دادهایم.
بنابراین بیایید نگاهی به برخی از علل احتمالی برای توسعه شخصی خود بیندازیم.
چگونه تنبلی را کنار بگذاریم؟
1. از شکست میترسید
ترس از شکست یک چیز واقعی است. این که آیا در تله عملکرد توسط والدینتان مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاید، یا وقتی که شما در یک بحث دبیرستانی دچار استرس میشوید که همسالانتان شما را مسخره کنند.
وقتی چیزی را تجربه میکنیم که باعث میشود احساس بیکفایتی یا شرمندگی کنیم، واکنش سریع ما به آن این است که هرگز دوباره تلاش نکنیم.
اما کارشناسان راه حلی دارند.
شکست را دوباره تعریف کنید: مطمئناً شکست سخت است. به خصوص زمانی که این شکست به امنیت ما مربوط میشود. راهاندازی یا بستن کسبوکارتان میتواند مانند پایان یک فصل باشد. آنچه شما به عنوان یک شکست درک میکنید ممکن است شما را از دیدن فرصت باز دارد. به عنوان مثال، از دست دادن شغل خود به این معنی است که در نهایت میتوانید بفهمید که در بازار کار چه چیزی وجود دارد، کسبوکار خود را راهاندازی کنید، به مدرسه بازگردید، خانواده تشکیل دهید - شما اسم آن را دارید. زمانی که تجربه را به گونهای متفاوت قاببندی میکنید، مغز شما میتواند سیگنالها را متفاوت تفسیر کند. به عنوان مثال، یک موقعیت مضطرب ناگهان به یک ماجراجویی جدید تبدیل میشود.
منتظر بدترین سناریو باشید: میخواهید بدانید چه اتفاقی میتواند بیفتد، و چه تأثیراتی خواهد داشت. هنگامی که این را دانستید، میتوانید برنامههایی برای جلوگیری از اثرات و یا مقابله با آنها انجام دهید. یک مثال خوب داشتن یک مجموعه مهارت است، که اگر بهطور ناگهانی بیکار شدید میتوانید از آن استفاده کنید.
مرتبط بمانید: هیچکس به شما فشار نمیآورد یا اصرار نمیکند که مدرک خود را بگیرید، آن دوره را بگذرانید یا چیز جدیدی یاد بگیرید. این بر عهده شماست، باید مطمئن شوید که وقتی این وضعیت ترس از سر زشت خود خارج شد، آماده تغییر هستید.
کار به سمت ترس: بهترین راه برای غلبه بر ترس، حرکت تدریجی به سمت موقعیتی است که باعث ترس میشود. به عنوان مثال، اگر میترسید که پول کافی برای راهاندازی کسبوکار نداشته باشید، کار منطقی را انجام دهید و پسانداز کنید. اگر میخواهید از نردبان شرکت بالا بروید، اما ترجیح میدهید روی کاناپه بنشینید، دریابید که آیا این آموزش، یادگیری بیشتر یا ایجاد روابطی است که نیاز به تقویت دارد.
2. مانعی به نام متون نامرئی در جلوی راه شما ایستاده است
همه ما تحت تأثیر تلویزیون، اخبار، رسانههای اجتماعی و حتی آنچه والدین و معلمانمان به ما میگویند شکل گرفتهایم، اما اغلب حتی متوجه نمیشویم.
وقتی بزرگ شدم، پیامهایی در مورد نحوه کار دنیا جذب کردیم که هنوز هم بر تصمیمات شما تأثیر میگذارد. ما اینها را «متون نامرئی» مینامم.
برخی از این متون نامرئی میتوانند واقعاً مضر باشند. مواردی مانند: این ایده کار نخواهد کرد. شما به اندازه کافی خوب، به اندازه کافی ثروتمند، به اندازه کافی لاغر، به اندازه کافی قدبلند یا به اندازه کافی باهوش نیستید.
در اینجا چیزی است که باید بخشی از این گفتگوی درونی را از بین ببرد: به ده ثروتمندترین افراد روی کره زمین فکر کنید.
آیا همه آنها تمام معیارهای آن لیست را دارند؟ پنج دوست موفق شما چطور؟ مسلماً آنها هم نه.
اما موضوع همین است. ما میخواهیم شما بلند شوید و به دنبال آن بروید. آموزشهای ما باید شما را به سمت جزییات کنار گذاشتن تنبلی در کمترین زمان تشویق کند.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا برخی افراد 10 برابر شادتر، با اعتمادبهنفس و موفقتر از دیگران هستند. شما باید بیاموزید چگونه بر "محرکهای موفقیت" روانشناختی که افراد با عملکرد بالا برای تبدیل تفکر منفی خود به اوج عملکرد، اعتمادبهنفس طبیعی و شادی پایدار استفاده میکنند، تسلط پیدا کنید.
3. منتظر ضربه زدن به خودتان هستید
ابتدا با خبرهای بد شروع میکنیم، که باعث میشود "انگیزه" شما را به اهدافتان نمیرساند. در واقع، در این خبرهای بد، مواردی وجود دارد که باعث میشود هیچ تحرکی دیگر رخ ندهد و شما همچنان به سمت تنبلی حرکت کنید.
بهترین راه برای محدود کردن این موضوع این است که فرض کنیم در آینده به مبارزه با هر چیزی مانند دورکاری ادامه خواهید داد. بنابراین شما سیستم میسازید. مطمئن شوید که یک نقطه شروع و یک هدف نهایی دارید.
چگونه تنبلی را کنار بگذاریم: نکاتی برای شروع
میدانید که تمایل به افقی بودن و بالا نرفتن در مسیر زندگی بهتر دارید. چیزی که شما نیاز دارید این است که چگونه صاف بمانید، بلند شوید و به اهداف خود نزدیک شوید.
1. لیست کارهای خود را به بخشهای قابل مدیریت تقسیم کنید
ممکن است از این عبارت خسته شده باشید، اما به هر حال ما آن را به سمت شما میاندازیم. بگذاردی یک سؤال از شما بپرسیم: چگونه یک فیل را میخورید؟ مطمئناً جواب خواهید داد: لقمه به لقمه. بله!! به همین راحتی، چرا سخت میگیرید.
چگونه وزن کم میکنید؟ تغییرات کوچک هر روز. این هفته تغییرات کوچکی در رژیم غذایی خود ایجاد میکنید و شروع به پیادهروی میکنید.
هفته آینده، میتوانید آن را به دویدن یک بار در هفته افزایش دهید. هفته آینده، چه کسی میداند؟ مجموعهای از وزنهها را اضافه کنید، تمرینات مقاومتی انجام دهید.
همین امر در مورد اهداف تجاری نیز صدق میکند. آیا میخواهید یک ارائه شاد داشته باشید که تیم شما را با فکری باز رها کند و ایدههای شما به دفترچهها و خودکارهای آنها برسد؟ کمی تحقیق کنید و هر روز روی آنها کار کنید. با جلسات کوچک 15 دقیقهای چند بار در روز شروع کنید.
اگر نیاز دارید این بلوکهای زمانی را به 20 دقیقه، 30 دقیقه یا حتی 45 دقیقه افزایش دهید. اینها همه چیزهایی هست که برای انجام کار و کنار گذاشتن تنبلی نیاز دارید.
نکته اصلی که باید به خاطر بسپارید این است که، چگونه شروع کنید و کمی اراده نیاز دارد. اما اجازه ندهید که شما را آزار دهد، اگر قدرت اراده قبلاً در دستور کار شما نبود.
برای کل کار نیازی به اراده ندارید. شما فقط برای چند دقیقه اول برای هر کاری که اختصاص دادهاید، به قدرت اراده نیاز دارید. این به این دلیل است که وقتی شروع میکنید، ادامه حرکت آسانتر میشود.
2. مطمئن شوید که اهدافتان واقعبینانه هستند
آیا میخواهید تا سه شنبه آینده 10 کیلو وزن کم کنید؟ به نظر شما این شوخی هست؟ البته شما در حالت خنثی گیر کردهاید. کاهش 2 کیلو تا سه شنبه آینده کمی منطقیتر است، اما هنوز برای برخی افراد بسیار سخت است.
هنگام تعیین اهداف خود، باید تمام متغیرهایی را که به شما در رسیدن به آن هدف کمک میکنند، در خود جای دهید.
آیا به زمان حساس است؟
آیا نیاز به یادگیری یک مهارت جدید دارید؟
آیا نیاز به تغییر حرفه دارد؟
آیا برای شروع کسبوکار باید مقداری پول سرمایهگذاری کنید؟
اینجا نیاز است. شما باید تصمیم بگیرید که کجا قرار است فرود بیایید و داشتن یک هدف بزرگ و تا حدودی ترسناک خارج از رادار منطق شما کاملاً ممکن است، اما باید به خود اعتماد کنید که مسیری را که به آن هدف منتهی میشود را دنبال خواهید کرد.
اگر اهداف غیرواقعی تعیین میکنید و وارد چرخهای میشوید که به آنها دست نمییابید، هر چیزی که از راه دور دشوار به نظر میرسد، مانند باقیماندههای هفته گذشته خواهد بود.
شما باید با خودتان اعتمادبهنفس ایجاد کنید، و این یعنی عادت به دستیابی به اهدافی که میدانید میتوانید به آنها برسید، و ایجاد اهدافی که فکر میکنید میتوانید به آنها برسید.
در نهایت، اهداف خود را به سطحی خواهید رساند که از رسیدن به آن مطمئن نیستید، حتی اگر کمی ترسیده باشید.
3. یک شریک پاسخگو پیدا کنید
شریک مسئولیتپذیر کسی است که هنگام دستیابی به اهدافتان دلگرمکننده خواهد بود، اما مهمتر از آن، نقش ناظر آموزش روانشناختی را بر عهده میگیرد. این موضوع آنقدرها هم که فکر میکنید بد نیست.
همه اینها به این معنی است که وقتی شما هنوز در حال ایجاد نظم و انضباط در خارج از منطقه راحتی خود هستید، به شما هشدار میدهند.
شریک مسئولیتپذیری شما کسی است که اهداف شما، راههای رسیدن به آنها و اینکه اگر به آنها دست یابید چه اتفاقی میافتد را میداند.
به عنوان مثال، اگر به دنبال تمرین برای یک ماراتن هستید و صبح برای دویدن از رختخواب بلند میشوید، کسی را میخواهید که بتواند با شما بدود یا پیشرفت شما را دنبال کند.
آنها شما را بهتدریج بررسی میکنند تا مطمئن شوند که به قسمتهای کوچکتر اهداف خود میرسید (چگونگی خوردن فیل را به خاطر دارید؟). همچنین وقتی به عادتهای قبلی خود بازگردید، با شما صادق خواهند بود.
4. به کوچکترین اندازه ممکن پایبند باشید
یکی از مؤلفه های مهم در مورد اینکه چگونه تنبل نباشیم، این است که بتوانیم کوچکترین قسمت یک کار را ببینیم و سپس متعهد به انجام آن باشیم.
به عنوان مثال، اگر پروژه بزرگی دارید، آن مورد را در پروژه پیدا کنید که تکمیل آن تنها پنج دقیقه طول میکشد.
سپس مورد دیگری را پیدا کنید که فقط ده دقیقه طول میکشد. به زودی، بدون دردسر روی کارهای 45 دقیقهای کار خواهید کرد.
این تمایل به تنبلی، میتواند فقط یک احساس سردرگمی و ناامنی باشد. این میتواند به سلامت روان شما آسیب برساند، زیرا تنبلی شما را در این چرخه نگه میدارد.
وقتی بتوانید کمکم از پس آن بربیایید و روی بردهای سریع تمرکز کنید، انگیزه لازم را برای گرفتن بردهای بزرگ خواهید داشت.
برای رفتن به وقت باشگاه یا دویدن تلاش میکنید؟ لباس ورزشی خود را بپوشید.
این کار مغز شما را از حالت امن خارج میکند، در غیر این صورت پوشیدن لباس اتلاف وقت بود. ببینید چقدر این روند ساده است؟
5. شروع آسان (و سخت حواسپرتی)
دوست شما میداند که خالی کردن اشیا از یک کمد تاریک و مرطوب یا زیرزمین بهخودیخود یک کار است و ممکن است تا زمانی که برای انجام هر دو زمان وجود داشته باشد، کار را انجام دهید.
اما وقتی موانعی به وجود میآید چطور؟ پیامک، رسانههای اجتماعی، تلویزیون، حیوانات خانگی از جمله موانعی هستند که در زندگی اکثر ما وجود دارند. به نظر میرسد همه اینها بخش زیادی از وقت شما را تلف میکنند.
بنابراین، این کاری است که شما انجام میدهید:
- اطمینان حاصل کنید که منطقه برای کار / ورزش / وظایف مناسب است. این به این معنی است که بینظمی را از بین ببرید، ایستگاه کاری خود را راهاندازی کنید، و مطمئن شوید که آنچه را که برای انجام کار نیاز میخواهید، در اختیار دارید.
- اگر میتوانید ابزار خود را خاموش کنید. شما باید بیاموزید که قدرت تمرکز و انجام کارها خیلی مهم هست، شما باید با سیستم تمرکز در بلوکهای زمانی خاص آشنا شوید. در این بلوکها هیچ حواسپرتی وجود ندارد. میز برای کار آماده است، تلفنش خاموش است و در ساعات کاری از صندوق ورودی شبکه اجتماعی خود بیرون میمانند. اگرچه کار عمیق ممکن است برای همه مناسب نباشد، اما درسهایی وجود دارد که میتواند شما را به یک ریتم کاری خوب برساند. بهعنوان مثال، زمانی که میدانید باید بر روی کاری که در دست دارید تمرکز کنید، فضایی بدون حواسپرتی ایجاد کنید. حذف برنامههای اضافی دسکتاپ، بازیهای دسکتاپ، و حتی موسیقی در صورت لزوم، حداقل تا بتوانید کارها را با کارایی بیشتری انجام دهید. سپس، هنگامی که کار تمام شد، هر چیزی را که میخواهید استفاده کنید!
- اجازه دهید اطرافیانتان وارد برنامه شما شوند. همه آن دسته از کارمندان اداری که دورکاری میکنند، نه تنها باید شیوه برخورد خود با "کار" و "خانه" را تغییر دهند، بلکه به خانوادههای خود نیز آموزش دهند که این کار را انجام دهند. یک برنامه مشخص از زمان کار و خانواده ارائه دهید. این به شما این امکان را میدهد که بدون احساس گناه از هیچ جنبهای کار کنید و لذت ببرید. زیرا مدیریت زمان را بهاندازه یک مدیر بهطور مؤثر اجرا میکنید.
6. عادات جدید ایجاد کنید
شما کارهایی را میدانید که شما را ناامید میکند. میدانید که اگر از سر کار به خانه برگردید، بنشینید و تلویزیون را روشن کنید، کاری از دستتان برنمی آید.
مطمئناً، شما به آن استراحت نیاز دارید، اما همچنین باید آن استراحت را بدون نگرانی در مورد تمام کارهایی که هنوز باید انجام دهید، بهدست آورید.
در عوض، 15 دقیقه وقت بگذارید و وسایل خود مانند کیف و کفش لپتاپ را کنار بگذارید و دوش بگیرید یا لباسهای بدنسازی خود را بپوشید. وقتی این کار را به اندازه کافی انجام دهید، نشستن پای تلویزیون بعد از کار از بین میرود.
ایجاد یک عادت جدید میتواند دشوار باشد. با این حال، وقتی کاری را به طور مداوم انجام میدهید و برای مدتی به انجام آن ادامه میدهید، وقتی آن را انجام نمیدهید، مغز شما آن عمل را از دست میدهد. عملکرد مغز بر اساس سیستمها و عادات شما هست.
این عادتهای ما هستند که تعیین میکنند چقدر به اهدافمان دست پیدا میکنیم. اساساً برای تقویت عادتهایی که میخواهید شکل دهید، به یک برنامه عمل نیاز دارید.
این را بدانید که در ابتدا، عادت یک نوع انتخاب است. سپس به مرور زمان و با بسامد کافی، تبدیل به عملی میشود که دیگر به آن فکر نمیکنیم، فقط انجام میدهیم. سپس مغز شما به سادگی یک فرمول جدید برای پیروی از عادات ایجاد میکند.
۷- برای تغییر آماده باشید
اگر در جایی قرار بگیرید که رفتار خود را توجیه کنید، سفر تغییر دشوار خواهد بود.
اما اگر میل به تغییر دارید، آن رفتارهایی که به شما کمک میکنند از قبل بازگردید، مؤثر نخواهد بود.
میل به تغییر باید هر روز تأیید شود، و زمانی که در آن روز احساس ناامیدی کردید، سعی کنید این روند را هر جور که هست تغییر دهید.
به خود یادآوری کنید که چرا کارها را انجام میدهید، تا بتوانید با کمی انگیزه بیشتر کار کنید. این قسمتی است که نقشه رؤیایی رسیدن به اهداف شما را، از تنبلی دور میکند.
تصور کنید اگر برای رسیدن به اهدافتان سخت کار کنید، این زندگی چگونه خواهد بود.
8. به خود اجازه شکست بدهید
این یکی خیلی بیشتر از چیزی که ما تصور میکنیم اذیت کننده است. به خصوص اگر در خانوادههایی به دنیا آمده باشیم که شکست در آن مذموم و حتی مجازات داشته باشد. برای ما دشوار است که شکست در رشد یا یادگیری با هر چیز مثبتی را برابر بدانیم.
اما افراد موفق بهتر میدانند. آنها میدانند، که شکست فرصتی است برای بازگشت به تخته نقاشی و بهتر شدن، نه تلخ.
با دادن اجازه شکست به خود، به احتمال زیاد چیزهای جدید را امتحان میکنید و مسیرهای جدید را کشف میکنید، زیرا میدانید شکست پایان کار نیست.
از خود بپرسید که بدترین اتفاقی که میتواند بیفتد چیست و اگر صدمات جبرانناپذیر یا آسیب بدنی ایجاد نمیکرد، آیا به آن فرصت میدهید؟
9. در بین کارها به خودتان پاداش دهید
بسته به نیاز و برنامه خود یک روز یا یک ساعت را برای انجام کارهایی که آرزوی انجام آنها را دارید، در زمانی که باید روی اهداف خود کار کنید، اختصاص دهید.
اما طوری از آن استفاده کنید که انگار از سیستم پاداش استفاده میکنید. به این ترتیب، شما همچنان میتوانید برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید و از چند استراحت هم لذت ببرید. همه ما به استراحت نیاز داریم، اما این حلقه بیپایان تحقیق و توسعه است که شما را به دردسر میاندازد.
دلایل اصلی تنبلی چیست؟
فقدان انگیزه یا حواسپرتی دو عامل اصلی تنبلی هستند. اما اغلب افراد عادتهای خوبی ندارند که به آنها کمک کند تا بازدهی داشته باشند.
چگونه از بیانگیزگی دست بردارم؟
سه راه برای ایجاد انگیزه وجود دارد:
1.) طرح شکست
2.) آن را در تقویم خود قرار دهید
3.) توسعه فوکوس لیزری (تمرکز کردن جزئی بر کارها)
چرا اینقدر تنبل و خستهام؟
شما ممکن است بیانگیزه، حواسپرت باشید یا عادات خوبی نداشته باشید که به شما کمک کند مولد باشید. خوشبختانه، لازم نیست که یادگیری برای بهرهوری بیشتر پیچیده باشد.
چگونه از تنبلی در هنگام کار در خانه دست برداریم؟
اگر میخواهید هنگام کار از خانه بهرهوری بیشتری داشته باشید، به این نیاز دارید:
1.) واقعیت را بپذیرید.
2.) رویههای جدید را توسعه دهید.
3.) اطمینان حاصل کنید که تعادل مناسب بین کار و زندگی را به دست آوردهاید.
4.) مراقب باشید در برنامههای بهرهوری گرفتار نشوید.
اگر به نحوه تغییر رفتار خود علاقهمند هستید، شدیداً شما را تشویق میکنیم که " کتاب کار عمیق " را حتماً مطالعه کنید.
در این کتاب، موارد جالبی را در مورد چگونگی انجام کارها با دو نوع کار بررسی خواهیم کرد، که در بخش زیر 4 فصل مهم را بهصورت مختصر برای شما آماده کردهایم:
روش اول: راهبانه
در چنین سبکی، سبک زندگی از اساس دچار تغییر میشود. از جامعه فاصله گرفته میشود و ارتباطات بهصورت کاملاً اندک میشود. ابزارهای ارتباطی هم بیسار محدود میشود.
روش دوم: دو سبکی
در این روش، بهطور متناوب در هفته یا ماه یا سال خودتان را کاملاً از زندگی روزمره جدا میکنید تا بهاصطلاح ریکاوری بشوید، پیش از آن با تمرکز به روال قبلیتان برمیگردید و کارهای قبلی را انجام میدهید.
روش سوم: ریتمیک
در این سبک، زمان مشخصی برای کار عمیق اختصاص داده میشود. این روش برای زمانی مناسب است که زمانبندی مشخصی میتوانید داشته باشید. مثلاً ساعات مشخصی از روز را به انجام کار موردعلاقهتان مثل یادگیری زبان انگلیسی بپردازید. در چنین زمان مشخصی خودتان را از هرگونه عامل حواسپرتی دور کنید. البته نویسنده برای چنین روشی راهکارهای کاربردی و قابل اجرا پیشنهاد داده است.
روش چهارم: روزنامهنگاری
این سبک همانطور که مشخص است بیشتر برای افراد حرفهای مناسب است چراکه روزنامهنگاران به دلیل شرایط شغلیشان معمولاً نمیتوانند برنامه از پیش تعیینشدهای داشته باشند که بتوانند برای انجام کار عمیق برنامهریزی کنند. چنین افرادی باید در میان کارهای سبک و بدون تمرکز، زمانهایی که برای تمرکز مناسب هستند را استفاده کنند و بهکار عمیق بپردازند. البته این روش، روش ساده ای نیست! مغز شما نیاز به تمرین دارد تا به نحوی، قدرت سوئیچ کردن را یاد بگیرد. یعنی بهمحض اینکه زمانی را برای کار عمیق مناسب دید به سرعت از آن استقبال و استفاده کند.