کار کردن بر روی کسب و کار یا کار کردن درون کسب و کار، تفاوت چیست؟
زمان آن فرا رسیده است که مفهوم کار کردن بر روی کسب و کار خود را با کار کردن «درون» آن جایگزین کنید.
ممکن است کار بر روی کسب و کارتان بهترین راه برای رسیدن به اهدافتان به نظر برسد، اما به زودی متوجه خواهید شد که این رویکرد باعث میشود کارها راحتتر از بین بروند و منجر به مشکلات بسیار بزرگتری شوند.
این نکته بسیار با اهمیت است. شرکتی را در نظر بگیرید که مدیر عامل آن اولین کارمند خود را با هر قصدی که در شرکت کار میکند، استخدام نماید.
به نظر میرسد که این کارمند مایل به یادگیری، رشد و پذیرش هر چالشی است. او میتواند کارهای روزمره را انجام دهد، در حالی که مدیر عامل روی تصویر بزرگ تمرکز میکند.
او اولین کارمند عالی خواهد بود و هر یک از اعضای تیم جدید را آموزش میدهد، کارهای بیشتری را انجام داده و از اهداف شرکت در هر مرحله حمایت مینماید.
اما پس از مدتی همه چیز تغییر میکند. کارمند مثال ما دیگر در مورد تغییرات و اضافه شدنهای جدید در شرکت هیجانزده نیست و وقتی از او خواسته میشود ابتکار جدیدی را به دست بگیرد، احساس تحقیر کرده و در عرض چند ماه استعفا میدهد.
مدیر عامل وحشت کرده و میداند آنقدر خود را از فعالیتهای روزمره شرکت دور کرده است که نتوانسته است یک جانشین را تربیت کند.
تغییر دیدگاهها
بعد از رفتن این کارمند، مدیر شرکت مجبور میشود بیشتر از گذشته روی عملیات مربوط به کسب و کار تمرکز نماید. ساعات بیشتری کار میکند، جلسات کوتاهتری برگزار مینماید و کارهای تجاری را از طریق تلفن انجام میدهد.
او هر کاری از دستش بر آید انجام میدهد تا روزش را کارآمدتر سازد. در این مثال مدیر عامل همزمان در تجارت خود کار میکند.
در طول این فرآیند، امکان دارد او بسیاری از مشکلات اساسی را که در تمام مدت وجود داشتهاند، کشف کند.
کارمندان از کار افتاده، خدمات مشتری کاهش یافته و همه چیز از بین رفته است. در حالی که آن حقایق آزار دهنده هستند، اما مدیر باید از این شرایط خوشحال باشد، زیرا دلیل افت پیشرفت شرکت را فهمیده است.
او متوجه میشود که اگر کنترل را به طور کامل تحویل نمیداد، شرکت در این وضعیت نبود. در نهایت با کار درون کسب و کار، میتواند نقش، شخصیت و اهداف کارمندان را بیاموزد.
با در نظر گرفتن این اطلاعات روزانه، او میتواند آینده شرکت را ترسیم کند. این شرایط در ابتدا ناخوشایند خواهد بود، اما این تجربه بهترین چیزی است که میتواند برای یک مدیر اتفاق بیفتد.
در اینجا سه نکته وجود دارد که هر یک از اعضای یک کسب و کار باید در شرکت انجام دهند تا پیشرفت کنند:
1. همیشه یک برنامه پشتیبان داشته باشید
وقتی فقط یک نفر کار میکند، فاجعه رخ میدهد. نه تنها فرد بر سیاستها، فرآیندها و رویههای اداری تسلط خواهد داشت، بلکه تنها فردی خواهد بود که میداند چگونه این نقش را ایفا کند.
وقتی آن کارمند همه کاره استعفا داد، مدیر عامل در تنگنا قرار گرفت. نمیدانست چگونه بخشهای خاصی از شرکت را اداره کند.
او هیچ رابطه قوی با کارمندان خود نداشت، که باعث شد بینش کمی در مورد اینکه چه کسی میتواند مسئولیتها را بر عهده بگیرد داشته باشد.
چه در بالای نردبان موفقیت باشید و چه هنوز در حال بالا رفتن از پلهها هستید، داشتن یک برنامه پشتیبان برای نقش خود و وظایف هر فردی که بر آن نظارت میکنید، بسیار مهم است.
ایجاد یک طرح پشتیبان به این معنی است که وقتی کسی در دسترس نیست، هیچ تیمی برای انجام مسئولیتهای خود تقلا نکند.
2. به دنبال منابع متعدد اطلاعات باشید
جمعآوری اطلاعات درباره شرکت از یک نفر تنها بخشی از داستان را به شما میگوید. حفظ ارتباط با همه کارکنان در رابطه با عملیات روزانه مهم است.
ناکامی در تسخیر همه جوانب یک موقعیت باعث میشود تصمیمات شما کمتر آگاهانه باشند و در نتیجه فرهنگ شرکت ممکن است آسیب ببیند.
در این مثال تمام اطلاعات از طریق یک کارمند جریان مییافت. از آنجا که مدیر هرگز توصیه، دیدگاه یا انگیزه این شخص را زیر سؤال نبرده بود، سرنوشت کل شرکت در دستان او قرار داده شده بود.
هر تصمیمی که در شرکت گرفته میشد، بر اساس چیزی بود که او تصمیم میگرفت با مدیر عامل در میان بگذارد.
بعد از رفتن او، مدیر یاد گرفت برای کسب اطلاعات به چندین کارمند تکیه کند. این امر منجر به تصمیم گیریهای آگاهانهتر و بهبود ارتباطات شرکت شد.
3. نقش خود و دیگران را بشناسید
یادگیری نقش هر فرد به شما درک عمیقتری از شرکت میدهد و به شما این امکان را میدهد که اهداف فوری و بلند مدت آن را برنامه ریزی کنید.
اگر بدانید تیم چگونه کار میکند، بینش بهتری در مورد اینکه در کجا به بهبود نیاز است خواهید داشت و تشخیص اینکه آیا افراد میتوانند وظایف اضافی را بر عهده بگیرند، بسیار آسانتر میشود.
در نهایت، این وظیفه هر کارمند است که نکات شرکت را بیاموزد. انجام این کار شما را به یک دارایی ارزشمند تبدیل میکند و در عین حال فرهنگ کلی شرکت را به فرهنگ احترام و همکاری ارتقاء میدهد.
همچنین به شما کمک میکند تا از عهده گرفتن مسئولیتهای اضافی یا تقلا برای ایفای نقشی که چیزی در مورد آن نمیدانید، اجتناب نمایید.
ممکن است کار کردن «روی» امور تجاری یک شرکت مرسوم باشد، اما گذراندن وقت «درون» کسبوکار، بینشهای ارزشمندی را در مورد عملیات روزمره به دست میدهد که به موفقیت کلی آن کمک مینماید.
کتاب راهنمای اصلی کسب و کار ، میتواند راهنمای خوبی برای شما باشد.
What’s the difference between working in & on your business?