آیا رابطه شما خوب پیش نمیرود؟ مدام دعوا می کنید و یا آتش عشقتان کم کم درحال خاموش شدن است؟ از خود میپرسید چرا گاهی اوقات حفظ یک رابطه تا این حد دشوار است؟

برای بسیاری از مردم در شرق، یک رابطه بر اساس یک ازدواج ترتیب داده شده توسط بزرگترها و در غرب بر اساس انتخاب شخصی است. هر دو جنبه های خوب و بد خود را دارند، اما در نهایت این شما هستید که باید اطمینان حاصل کنید که رابطه تان رشد می کند و شما با هم موفق می شوید. این کار می تواند سخت باشد.

بودن در یک رابطه همیشگی یعنی بخشی از تو در رابطه و همسر تعریف میشود. شما باید همیشه در تصمیماتتان طرف مقابل را هم در نظر بگیرید. و این اغلب جایی است که روابط به راه اشتباه میرود. ما اغلب نظر خود و رفاه خود را مهم تر می دانیم. نگرش ما نیز تا حدی توسط فرهنگی که در آن زندگی می کنیم شکل می گیرد.

حال باید بدانیم چگونه به شریک زندگی خود نگاه کنیم؟ آیا با او به عنوان یک فرد برابر با خودتان رفتار می کنید؟ خودآگاه یا ناخودآگاه، ما اغلب احساسات و نیازهای شریک زندگی خود را در نظر نمی گیریم. شاید شما هرگز این را به درستی در خانواده یاد نگرفته اید زیرا والدین شما هم این کار را نکرده اند .

علاوه بر این، مردان متفاوت از زنان فکر می کنند. زنان احساسات متفاوتی نسبت به مردان دارند و در نتیجه نسبت به موقعیت های مشابه واکنش متفاوتی نشان می دهند. این می تواند منجر به سوء تفاهم های زیادی در یک رابطه شود.

چرا بسیاری از ازدواج ها با مشکل مواجه می شوند؟

همه چیز از خودمان شروع می شود. بیشتر اوقات ما ابتدا به خودمان فکر می کنیم. حتی ممکن است زمانی که بسیار رابطه خوبی را تجربه میکنید، این کار را انجام دهید زیرا احساس خوبی در شما ایجاد می کند که خودخواه باشید یا فقط به این دلیل که فکر می کنید مجبور هستید ابتدا منافع خودتان را در نظر بگیرید.

وقتی یکی یا هر دوی شما ابتدا به نفع شخصی خودش فکر کند، ناخواسته از هم جدا خواهید شد. شاید یکی از شما مشغول موفقیت و شغل خود یا با بچه ها باشد. توجه کافی برای شریک زندگی باقی نگذارد. یا یکی از شما دو نفر فکر می کند که وقت صرف کردن با یک شریک جدید بهتر است و به دیگری خیانت می کند.

اگر برای شریک زندگی خود توجه و احترام کمی قائل شوید، او به عنوان مثال با فاصله گرفتن، عصبانی شدن یا تلاش برای بازگرداندن تعادل به روشی اشتباه پاسخ می دهد و قبل از اینکه متوجه شوید، زخم های عاطفی عمیقی در رابطه تان ایجاد می شود که به راحتی قابل درمان نیستند. هر چه مشکلات بیشتر ادامه داشته باشند، این زخم‌ها بیشتر می‌شوند.

همچنین ممکن است یکی از شرکا رازی داشته باشد که از شریک عاطفی خود آنرا پنهان کرده باشد. به عنوان مثال، یک اعتیاد، هزینه های خاص یا مشکلات. حتی ممکن است فکر ‌کنید که این موضوع برای طرف مقابل شما آزار دهنده نیست، اما باورکنید که همیشه روی رابطه تأثیر می‌گذارد.

پیشگیری بهتر از درمان است

پیشگیری از بحران در ازدواج با آگاهی از این موضوع شروع می شود که ازدواج یک رابطه دوطرفه است و بیشتر از لذت و منفعت شخصی شماست. باید به یاد داشته باشید که رابطه ها معمولا یک معامله دوسویه و داد و ستد است. شما باید در رابطه هم سود ببرید و هم سود برسانید. اغلب ما دوست داریم بهره بگیریم، اما به نظرمان بهره و بها دادن خیلی سخت تر است

ممکن است دوست داشته باشید بعنوان بها یک هدیه یا یک گل بدهید، اما خیلی بیشتر از آن است. برای دادن بهای چیزی که واقعاً برای شما هزینه دارد آیا حاضرید بعضی اوقاآت غرورتان را کنار بگذارید؟ آیا میتوانید واقعا به طرف مقابل احترام بگذارید؟

این واقعیت که ما عمدتاً به خود فکر می کنیم عمیقاً در ویژگی های انسانی ما ریشه دوانده است. خوشبختانه، نمونه های زیادی از عشق واقعی وجود دارد که هر دو طرف واقعاً به دیگری توجه می کنند.

اگر واقعا رابطه سختی دارید و می خواهید رابطه تان بهتر شود، پس از شما دعوت می کنم که شروع به کشف آنچه واقعاً در زندگی مهم است کنید. این نیز تاثیر زیادی بر رابطه شما خواهد داشت.

نکاتی برای داشتن یک رابطه خوب

فقط به خودت فکر نکن. خودآگاه یا ناخودآگاه، ما اغلب به آنچه برای خودمان خوب است فکر می کنیم. سعی کنید خود را به جای دیگری بگذارید و کشف کنید که او چه چیزی را دوست دارد. همچنین در این مورد از شریک زندگی خود بپرسید و سعی کنید خواسته ها و ایده های خود را در اولویت قرار ندهید.

به دیگری احترام بگذار شریک زندگی خود را جدی بگیرید. با خودتان چک کنید تا ببینید آیا واقعاً این کار را می کنید یا خیر. اگر شریک زندگی شما در مورد چیزی نظر متفاوتی دارد، آیا حاضرید این نظر را در نظر بگیرید و به آن احترام بگذارید؟

بودن در یک رابطه یک انتخاب آگاهانه است. حتی اگر گاهی اوقات احساس کمتری وجود دارد، مهم است که به انتخاب خود وفادار بمانید. حتی زمانی که وسوسه ها به وجود می آیند.
با شریک زندگی ات تلخ نباش. حتی اگر طرف مقابل کارهایی انجام داده باشد که به شما آسیب برساند. سعی کنید آگاهانه از تلخ شدن اجتناب کنید. تلخی فقط برقراری مجدد رابطه را سخت تر می کند.
به طور منظم یک کار سرگرم کننده با هم انجام دهید. با رفتن به جایی با هم یا انجام یک کار سرگرم کننده با هم، پیوند قوی تر می شود. به خصوص اگر سعی می کنید کاری را انجام دهید که همسرتان واقعاً دوست دارد.
تعریف کنید. تعریف و تمجید برای انسان خوب است. به دنبال تعریف صمیمانه از شریک زندگی خود باشید. آنچه را که طرف مقابل بیشتر از همه انگیزه می دهد پیدا کنید. برای برخی این کلمات شیرین است، برای برخی دیگر وقت و توجه یا یک هدیه، لمس فیزیکی یا کمک است. اگر می‌خواهید در این مورد بیشتر بدانید، «پنج زبان عشق» را در اینترنت جستجو کنید.
قدردان باشید. فهرستی از چیزهایی در رابطه خود تهیه کنید که برای آنها سپاسگزار هستید یا سپاسگزار بوده اید.
صادق باشید. یک راز پنهان که شریک زندگی شما از آن بیخبر باشد، می تواند یک رابطه را از بین ببرد. حتی اگر فکر نمی کنید این مشکل آنقدر بزرگ است. رابطه همیشه از راز شما رنج خواهد برد.
مواظب هم باشید. زمانی که طرف مقابل نیاز دارد در کنار او باشید. وقتی شریک زندگی شما مشغول است، درد دارد یا غمگین است.
خودت را فراموش نکن. اگر از مراقبت از شریک زندگی خود لذت می برید، مراقبت از خود را نیز فراموش نکنید. زمان کافی را برای خود اختصاص دهید. آیا به اندازه کافی استراحت می کنید؟ همچنین در این مورد با یکدیگر بحث کنید.
گاهی صبر زیادی داشته باش. ممکن است شریک زندگی شما در سطح عاطفی شما نباشد. گاهی اوقات نیاز به زمان و گفتگوهای زیادی است تا بفهمیم چه چیزی برای نزدیک شدن دوباره به یکدیگر لازم است.
اگر بچه دارید، آیا با هم یک تیم باشید. آیا هر دوی شما نظرات متفاوتی در مورد فرزندپروری دارید؟ بچه ها بدون نقص متوجه این موضوع می شوند و از آن سوء استفاده می کنند. اطمینان حاصل کنید که در مورد قوانینی که در خانه اعمال می شود و آنچه فکر می کنید برای کودکان مهم است توافق دارید. اگر با تصمیم شریک زندگی خود موافق نیستید، زمانی که بچه ها در اطراف نیستند در مورد آن صحبت کنید. اگر نشان دهید که به یکدیگر احترام می گذارید، بچه ها با شما احترام بیشتری خواهند داشت.

اگر این رابطه دیگر جواب ندهد چه؟

همیشه دو نفر در یک رابطه هستند. اگر یکی از این دو نفر دیگر تمایلی به سرمایه گذاری و وقت گذاشتن در رابطه را نداشته باشد، دیر یا زود رابطه از بین می رود. همیشه نمی توان از یک طرف انتظار داشت رابطه را حفظ کند، حتی اگر زمان هایی وجود داشته باشد که اینطور به نظر برسد که یک فرد به تنهایی قادر به حفظ رابطه است! ممکن است هرکدام از شما دو نفر در نقطه ای کاملاً متفاوت از درک رابطه باشید و قادر به حفظ ازدواج نباشید.

اما صحبت زیاد با یکدیگر، همچنین خوب گوش دادن می تواند یک رابطه به بن بست را به مسیر خود بازگرداند. البته، هر دوی شما باید مایل به صرف زمان و انرژی برای رابطه باشید. بعضی اوقات استقامت و صبر زیادی لازم است.

کمک یک شخص ثالث، به عنوان مثال یک درمانگر روابط، می تواند به شما کمک کند. اما مهمترین چیز این است که هر دو به اندازه کافی روی یکدیگر سرمایه گذاری کنید. اما مراقب باشید دور از هم ننشینید و منتظر شروع از سمت طرف مقابل نمانید. با یکدیگر زیاد صحبت کنید و سعی کنید با هم مشکلات را حل کنید.

این مشکلات گاهی وقت زیادی می گیرد. به خصوص زمانی که درد و اندوه در طول سال ها ساخته شده است. گاهی اوقات ممکن است احساس کنید که دارید یک اسب مرده را می کشید، اما فراموش نکنید وقتی هنوز عشق وجود دارد، امید وجود دارد.

اگر سوء استفاده یا خشونت وجود داشته باشد

اگر در یک رابطه سوء استفاده یا خشونت وجود داشته باشد، داستان متفاوت است. وقتی شریک زندگی شما با شما یا فرزندانتان بدرفتاری می کند، وحشتناک است. این قطعاً هرگز در یک رابطه قابل قبول نیست. شما باید در یک رابطه احساس امنیت و حمایت کنید. ما در این نوع موقعیت‌ها سعی در حفظ رابطه و کوتاه آمدن از سمت شما را نداریم و در کمک به شما تخصص نداریم، اما می‌خواهیم شما را تشویق کنیم که سریعاً به دنبال کمک باشید!

سخن آخر

اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد چگونگی رفتار خود در رابطه و راهی برای بهبود رابطه تان بیابید، شما را به آرامش دعوت می کنیم، آرام بودن و پذیرش درونی را کشف، تمرین و در زندگی تان پیاده سازی کنید. این فقط در مورد نحوه مدیریت شما در ازدواج و رابطه شما نیست، بلکه کل زندگی و آینده شماست.