معرفی کتاب «آرامش در محیط کار»:
استرس ها و فشارهایی که در محل کار خود می شویم روح ما را فرسوده کرده است.گاهی اوقات به این فکر می کنیم که عطای کارکردن ار به لقایش ببخسیم ، اما مگر غم نان می گذارد.کتاب آرامش در محیط کار به ما مهارت هایی یاد می دهد که در مقابل استرس ها و فشارهای محیط کار دوام بیاوریم.همچنین به ما می اموزد که چطور به یک انتقاد در محیط کار پاسخ بدهیم،چگونه از دیگران تعریف کنیم.با رفتارهای فریبنده و یا تصنعی همکارانمان چگونه برخورد کنیم.اگر در موقعیت مشاجره یا نزاع قرار گرفتیم چگونه رفتار کنیم.با رفتارهای پرخاشگرانه چه کنیم .چگونه با مدیریت زمان به همه ی کارهای خود برسیم .به عنوان یک زن با تبعیض ،آزار و اذیتت جنسی در محل کار چگونه برخورد کنیم.این کتاب براساس اتفاقات کسانی نوشته شده که از استرس و فشار محیط کار در فرانسه به روان درمانگر روی آورده اند. این کتاب به ما کمک می کند تا عوامل استرس زای محیط کار را کاهش دهیم و سپس محیط کار شاد و آرامی داشته باشیم.
آیا این کتاب برای من مناسب است؟
این کتاب رویکری دوگانه دارد.نخست بیان دوباره برخی نظریه هایی که پیش تر با اطلاعات اماری کلیدی اثبات شده اند؛و پس از آن ارائه ی ابزارهایی عملی که مانند«جعبه ابزار » هستند و به فرد کمک می کنند تا برنامه ای شخصی برای خو تعیین کند و زندگی بهتری در محل کار داشته باشد.
در بخشی از کتاب «ارامش در محیط کار » می خوانیم:
مونیکا در حالی که ناراحت و عصبانی است به خانه برمی گردد.زیرا یکبار دیگر هم با اینکه کار زیادی داشت، نتوانست به درخواست رئیسش برای رسیدگی به پرونده یکی از همکارانش «نه» بگوید.کریستسن هیچ ابایی از ردکردن درخواست رئیسش برای رسیدگی به پرونده نداشت و خیلی راحت توانست به رئیسش بگوید که تا این لحظه کارهای زیادی انجام داده است و نمی تواند پرونده جدیدی را بپذیرد.به همین دلیل مونیکا با خود می گوید«الان رئیس خیال می کند که من بیکار بودم و هیچ کاری نکرده ام.» اوضاع همیشه به همین منوال است.علاوه بر آن فردا هم باید صبح زودتر از همیشه سرکارش حضور داشته باشد،اپراتور تلفن مریض است و مرخصی گرفته و هیچ کس حاضر نبود به جای او بیاید،مونیکا هم طبق معمول نتوانست جواب رد بدهد.از طرفی دیگر شوهرش او را برای آوردن پرونده های کاری اش به خانه ،سرزنش خواهد کرد.مونیکا با خودش فکر می کند : «چه ادم بی عرضه ای هستم.»
ما در اینجا با موقعیتی روبرو هستیم که اثرات منفی بسیاری برای مونیکا دارد:استرس کار اضافه فزیرا نتوانسته است در خواست رئیسش برای کار اضافه را رد کند، ضربه ای که به همین دلیل به زندگی خانوادگی و شخصی اش می زند و موجب می شود که در او احساساتی منفی (مخلوطی از ناراحتی ، عصبانیت و حس گناه) و حس ناخوشایند نسبت به خودش به وجود بیاید.می توانیم به راحتی پیش بینی کنیم که اگر این وضعیت ادامه یابد ،بالاخره روزی مونیکا در برابر رئیس و همکارانش که اصلا موقعیت او را درک نمی کنند منفجر خواهد شد.مونیکا همیشه مجموعه ای از رفتارهای منفعلانه را به کار گرفته است تا هیچگاه کسی را از خود نرنجاند.در نتیجه کارش به جایی خواهد رسید که همیشه از آن ترس داشت : درگیر شدن.
مثال مونیکا ،نشان دهنده ی یکی از رفتارهای ذاتی ما ،یعنی رفتار منفعلانه است که ناشی از تمایل ما به فرار از موقعیت های استرس زا است.
مبارزه گرایش طبیعی ما محسوب می شود که منجر به رفتاری تهاجمی می شود.برخی از افراد ترجیح می دهند همیشه در حالت تهاجمی باشند(باید حتما آن ها را شناسایی کنید)؛درحالی که برخی دیگر رفتاری بیش از حد منفعلاته از خود نشان می دهند .اتفاقی که به زودی برای مونیکا می افتد و این است که در نهایت او دفترچه ای پر از تمبر جمع آوری خواهد کرد.
علاوه بر این دو رفتار ذاتی ،یعنی رفتاری تهاجمی یا منفعلاته ، دو رفتار دیگر نیز می تواند با تقلید یا یادگرفتن ، در فرد پرورش یابد:رفتار تصنعی یا فریبنده و رفتار با مهارت ابراز وجود.