3 نفر این محصول را خریده اند
خلاصه کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی:
اگر کتاب هایی در حوزه اقتصاد خوانده باشید میدانید که اقتصاد ماهیت چرخه ای دارد و می توان آن را به فصول سال تشبیه کرد که همواره می چرخد؛ از بهار شروع می شود به تابستان می رسد و با پاییز ادامه می یابد پس از ان به زمستان می رسد و دوباره و چندباره این سیکل تکرار می شود. با خواندن کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی متوجه می شوید که چرخه اقتصادی هم همینگونه است و باعث می شود مدام بازی عوض شود و در این بیم تنها کسانی در قدرت می مانند یا رشد میکنند که خود را با شرایط وفق دهند. این حقیقت را بسیاری از اتفاقات در سراسر تاریخ ثابت می کند. بسیاری از افراد بوده اند که در زمانهای افت یا رکود اقتصادی به موفقیت های قابل توجهی رسیده اند.
چطور در شرایط رکود رشد ممکن است؟
گرنت کاردون، نویسنده کتاب، این سوال را با ذکر مثال های تاریخی نشان می دهد. در دوران رکود، رسانه ها تلاش میکنند تا بدترین اخبار را منتشر کنند که البته قصد آنها جذب مخاطب بیشتر است. این اخبار به شدت روحیه جامعه را تضعیف می کند؛ اما از این میان افرادی هستند که خودشان را مخالف وضع موجود نشان می دهند و از نظر اکثریت مردم شجاع تر به نظر می رسند. همین است که باعث می شود مردم به راحتی به سمت آنها جذب شود.
اگر میخواهیم در دوران رکود رشد کنیم باید آگاهی و امیدواری را در درونمان تقویت کنیم و مشارکت در بحث های منفی و دیدن نیمه خالی لیوان بگریزیم.کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی نتیجه جالبی از بررسی اتفاقات تاریخی ارائه می کند. نویسنده کتاب عقیده دارد که ذهن آن چیزی را جذب می کند که ما بر رویش متمرکز شده ایم. پس اگر به دنبال پیشرفت هستیم باید بر فرصت ها تمرکز کنیم و از اخبار منفی دوری کنیم. همواره به خاطر داشته باشید هر بحرانی، فرصتی را در درون خود دارد. اگر درگیر ظاهر بحران شوید از رسیدن به فرصت درون آن باز می مانید.
کشاورز زندگی خود باشید!
سعی کنید در زندگی مانند یک کشاورز عمل کنید! همانطور که کشاورز فصول سال را به خوبی می شناسد و اقدامات لازم در هرفصل را می داند، صبور و پرتلاش است و دست از مراقبت بر نمیدارد و تلاش مداوم دارد تا نتیجه زحماتش به ثمر بنشیند.
این همان رفتاری است که شما نیز باید الگو بگیرید. محمدمهدی ربانی، مترجم کتاب، توصیه می کند که به دست آوردن سهم بازار در شرایط سخت و بحرانی اقتصادی به مراتب راحت تر از دوران رونق است. چرا؟ چون معمولاً بزرگان هر صنعت و کسب و کاری در دوره رکود تسلیم می شوند و جذابیتی برای فعالیت در بازار نمی بینند. این همان فرصت طلایی برای کسب و کارهای کوچک استتا از فرصت ایجاد شده نهایت فرصت را ببرند و به طور تدریجی به رهبر بازار تبدیل شوند. پس اقتصاد را در ذهن خود همچون فصول سال ببینید و واکنش درستی در هر شرایط داشته باشید. این فرصت ها همیشگی نیستند و شاید هر ده سال یک بار اتفاق بیفتد.
آیا این کتاب برای من مناسب است؟
اگر به دنبال روش هایی کارآمد برای پیشرفت خود،شرکت و ایده هایتان هستید و می خواهید همیشه اول شوید این کتاب را از دست ندهید.
در بخشی از کتاب اگر اول نباشی آخر می شوی می خوانیم:
از اوایل دههی هشتاد میلادی، که زندگی حرفهایام را شروع کردم، تا امروز سه کسبوکار راه انداختهام و در رکودهای زیادی دوام آوردهام؛ حتی کسبوکارم را در این دورهها رونق دادهام. اغلب خوانندههای این کتاب هم حتما قبل از این، دورههای سختی را در زندگیشان گذراندهاند، ولی شاید فراموش کردهاند. مثلا من در دوران رکود دوسالهی ۱۹۵۸ به دنیا آمدم. از آن به سلامت گذشتم؛ راستش، اصلا نمیدانستم در دوران رکود هستیم! در سهسالگی، در فاصلهی سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۱ هم یک دوران رکود را تجربه کردم. در سال ۱۹۷۳ یک بحران نفتی پیش آمد که دو سال طول کشید. در آن زمان مردم نمیتوانستند کار پیدا کنند، تمام سال تحصیلی و تابستانها را کار کردم. از اوایل سال ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲، انقلاب ایران باعث افزایش قیمت نفت در کل جهان شد و کشور ما (آمریکا) را به دوران رکود دیگری وارد کرد. از آنهم جان سالم به در بردم! در اوایل دههی 1990، رکود دیگری پیش آمد که کمی بیش از یک سال طول کشید و با سقوط قیمت مسکن همراه بود؛ و بعدش مردم قسم خوردند هیچوقت وارد بازار مسکن نشوند. از آنهم به سلامت بیرون آمدم. سال ۲۰۰۰ سال ترکیدن حباب داتکام بود. سال بعد، ماجرای یازده سپتامبر و حمله به برجهای تجارت جهانی و پنتاگون پیش آمد که باعث وحشت اقتصادی در کل جهان و بهخصوص ایالاتمتحده شد. من در هر دو این دورهها دوام آوردم. بعد، به مدت دو سال رسواییهای دستکاری صورتهای مالی شرکتها و یک رکود دیگر داشتیم که هر دو را به سلامت از سر گذراندم. بعد، در سال ۲۰۰۷، جهان آغاز یک دوره رکود بزرگ دیگر را تجربه کرد که این بار ناشی از فروپاشی بازار مسکن و بعد، سقوط نظام بانکی در آمریکا و اروپا بود. این ماجرا به مشکلات بانکها، ورشکستگیها، مصادرهی خانهها و در نهایت سقوط کامل صنایع منجر شد. همه از این وضعیت جان به در خواهیم برد. سوال اینجاست که آیا میتوانیم در این شرایط رشد هم بکنیم؟
بنا به تعریف، رکود در واقع به معنای افت تولید ناخالص داخلی یک کشور در طول دو فصل یا صدوهشتاد روز است. در واقع، افراد و شرکتها رکود را تجربه نمیکنند؛ چون تولید ناخالص داخلی ندارند. ولی مطمئنا اثرات رکود را تجربه میکنند و هرچقدر بیشتر حاضر باشند خودشان را با شرایط تطبیق دهند، اوضاع را بهتر تحمل خواهند کرد. همهی اینها را برای این میگویم که به شما امید بدهم و یادآوری کنم که قبلا دوام آوردهاید، میتوانید دوام بیاورید و خواهید توانست از هر رکودی جان سالم بهدر ببرید. ولی در ضمن میخواهم نشانتان دهم که در این شرایط چطور پیش بروید، فتح کنید و سهم بازار را بهدست آورید.
با اینکه بدون شک رونق را ترجیح میدهم، واقعیت این است که همیشه در دورههای رکود، عملکرد بهتری داشتهام؛ هرچند میدانم خندهدار به نظر میآید. این عجیب است که بعضیها در شرایط چالشبرانگیز عملکرد بهتری دارند، چون این وضعیت، نیاز آنها به بقا را تحریک میکند و باعث میشود در سطح بالاتری عمل کنند، و این بهنوبهی خود باعث میشود در بازاری که بقیه در آن تسلیم شدهاند، خلاقتر و مولدتر باشند. پس احساس بیچارگی نکنید. رکود، پایان دنیا نیست. در هر وضعیتی، میتوانید موفق شوید.
این را هم در نظر داشته باشید که رکود تا ابد ادامه نخواهد داشت. آنهایی که بهجای تسلیمشدن بیشتر تلاش کنند، در آخر، با اخلاق کاری بهتر، مشتریان بیشتر و سهم بزرگتری از بازار از این دوران عبور خواهند کرد. در ضمن، بازماندگان، این اعتمادبهنفس را پیدا میکنند که میتوانند، در هر وضعیتی، موفق شوند. بنابراین، تسلیم نشوید. بدانید که واکنشتان به اوضاع بدِ اقتصادی را خودتان انتخاب میکنید. اگر با هوشمندی عمل کنید، دچار عواقب مالی که دیگران تجربه میکنند، نخواهید شد.
شعار من این است، «مشکلات فرصت هستند و هر فرصتی که فتح میشود، یعنی پولی بهدست میآید». یادتان باشد در هر مشکلی، یک فرصت پنهان است. بازی را رها نکنید! پیش بروید، هیچوقت عقبنشینی نکنید و دنبال روشهای خلاقانه برای حل مشکلاتتان بگردید. بعدها، موقعیتی که تلاش میکردید از آن عبور کنید، به نظرتان حتی مشکل هم محسوب نخواهد شد؛ آن را فقط بهعنوان شرایطی که باید خوب مدیریت میکردید، بهیاد خواهید آورد. متاسفانه، آنهایی که در زمانهای سخت چنان عقب مینشینند که تقریبا محو میشوند، مشکلات را به این شکل نمیبینند. آنها برحسب عادت، یک واکنش منفی نشان میدهند و آنقدر گیج میشوند که چشماندازها و راهحلها را نمیبینند. وقتی بازار بهتر شود، این افراد پول و مشتریان کمتری دارند، بازار، آنها را فراموش کرده و هویت کسبوکارشان را از بین برده است. فرصت بزرگ شما در این بازار این است که کمترشدن رقبا به شما فرصت میدهد نقش برجستهتری داشته باشید و سهم بازار را بربیایید.
آنچه در ادامه میآید تاکتیکهاییست که با استفاده از آنها میتوانید مطمئن شوید که کسبوکارتان همیشه، بهخصوص در دوران رکود، رشد میکند، دوام میآورد و رونق پیدا میکند. اینها تکنیکهای اثباتشدهای هستند که اگر بهدقت اجرا شوند، نتیجهبخش خواهند بود؛ فرمولهایی تستشده، واقعی و دقیق که اهداف شما را به واقعیت تبدیل میکنند. توصیه میکنم این روشها را بهدقت و طبق توضیحات اجرا کنید و موقع انجام آنها «منطقی» نباشید.
منظور از منطق استفادهی معقول از ذهن، عقل، مجموع قدرتهای فکری و قضاوت درست است. غیرمنطقیبودن در اینجا یعنی به خودتان اجاره ندهید تحت سلطهی منطق قرار بگیرید و بر مبنای آن عمل کنید. نمیخواهم برای درک این مطالب از قدرتهای فکریتان استفاده کنید؛ هرچه باشد، جهان پر از آدمهای باهوشیست که هیچوقت کار خارقالعاده و برجستهای انجام نمیدهند. در عوض، میخواهم جوری عمل کنید که انگار عقل و قوهی تشخیص ندارید! مثل آدم دیوانهای که تنها هدفش این است که کاری انجام دهد. این اقدامات را با چشم منطق نگاه نکنید؛ فقط انجامشان بدهید. در انجامشان از عقلتان استفاده نکنید. دقیقا به همان شکلی انجامشان دهید که در اینجا توضیح دادهام. بزرگترین اشتباه در مسیر انجام این تکنیکها این است که سعی کنید آنها را با شخصیت یا ذهنیتتان تطبیق دهید. بههیچوجه تغییرشان ندهید. در غیر این صورت، دستآخر به نسخهی ضعیفی از راهحل میرسید.
همین هفتهی پیش، وقتی با یک شرکت کار میکردم، به یک اقدام پیگیری رسیدیم که رقبای شرکت انجامش نمیدادند. پیشنهاد کردم شرکت بهمحض خروج مشتری، پیگیری را شروع کند و نه چند ساعت بعد. حتی پیشنهاد کردم کارکنان فروش تا خانه دنبال مشتری بروند. به نظر دیوانگیست، نه؟ مدیر شرکت در اعتراض گفت، «امکان ندارد این روش برای محصول ما یا نوع مشتریان ما جواب بدهد». از مدیران خواهش کردم به من اعتماد کنند و این کار را انجام دهند. بیستوچهار ساعت بعد با دفترم تماس گرفتند و گفتند، «نهتنها جواب داد، بلکه مشتریها عاشق کارمان شدند!» شرکت با پیداکردن این راه جدید برای جاکردن خودش در بازار احیا شد. پس حالا، قبل از اینکه اقدامات پیشنهادی من را بهخاطر قابل انجامنبودنشان رد کنید، توجه داشته باشید که واکنشِ شما نشان میدهد هیچکس دیگر هم چنین کاری نخواهد کرد. این یعنی کسی که اقدام پیشنهادی من را انجام دهد، دیگر در حال رقابت نیست، بلکه دارد یک کار کاملا متفاوت انجام میدهد. در شرایطی مثل امروز نباید رقابت کنید، باید از بقیه جلو بزنید!
هرچند این تکنیکها را باید، در هر شرایطی، در بخشهای بازاریابی و فروشتان بهکار بگیرید، خواهید دید این نوع استراتژی و طرزفکر همان چیزیست که شما را از رکود به سلامت عبور میدهد. این دورانیست که فقط به توسعهی کارمان فکر میکنیم و حاضریم هر چیزی را امتحان کنیم و به خاطر کارمان حتی هنجارها را هم بشکنیم. شاید فکر کنید با این کارها به رضایت مشتریتان ضربه میزنید. باید به شما بگویم شرکتی که از آن حرف زدم، بالاترین امتیاز رضایت مشتری تاریخش را بهدست آورد. مشتریها میگفتند، «تابهحال شرکتی را ندیده بودیم که حاضر باشد هرکاری برای حفظ ما انجام دهد». این طرز فکر و این اقدامات بهدرد کسانی میخورد که نمیخواهند خانواده، کسبوکار و آینده مالیشان را به خطر بیندازند و حاضرند هر کاری را برای رسیدن به جایگاه اول انجام دهند. به من اعتماد کنید، به شما قول میدهم موفق میشوید. بیصبرانه مشتاقم در مورد مسیرتان بهسمت جایگاه اول بشنوم و اینکه با اجرای این تکنیکهای قدرتمند و موثرِ مقابله با رکود چقدر موفقیت کسب کردهاید.
برای دانلود فایل ها،نیاز است که وارد فروشگاه شده و سپس لینک دانلود ها برای شما فعال خواهد شد
برای ورود یا ثبت نام در فروشگاه کافیست روی دکمه زیر کلیک کنید
از 0 رای