معرفی کتاب مهندسی آرزوها:
چرا باید هدف داشته باشیم؟
قطعاً همگی میدانیم که داشتن هدف خیلی مهم است. ولی شاید تعریف درستی از هدف را نمیدانیم. محمد پیام بهرام پور تعریف ساده هدف را اینگونه بیان میکند:«هدف خواستهای است که بهاندازه کافی دور از دسترس که برای رسیدن به آن ». منظور نویسنده از "بهاندازه کافی دور از دسترس" این است که خواسته ما نه آنقدر مانند آب خوردن ساده و قابل دسترس باشد که نیاز به تلاش زیادی نباشد، و یا آنقدر سخت نباشد که دسترسی به آن غیر ممکن باشد. در واقع شما قرار است هدف انتخاب کنید نه خیالپردازی! نویسنده در کتاب مهندسی آرزوها ابتدا مروری بر این مسئله میکند که چرا باید هدف داشته باشیم و آیا لازم است وقت صرف کنیم تا هدفی را انتخاب کنیم یا نه.
مزایای داشتن هدف
در واقع یکی از اصلی ترین مزیت های هدف داشتن و هدفمند بودن این است که میتوانید از امکانات و دارایی هایتان به طور موثری استفاده کنید. داراییها صرفاً محدود به مادیات نمی شود. شاید برایتان جالب باشد که بدانید هدفگذاری اصولی میتواند منجربه سلامت روحی و جسمی شما شود؛ چراکه انسانی که هدف دارد احساس کنترل بیشتری بر زندگی اش خواهد داشت و چنین احساسی باعث افزایش میزان سلامتی و قویتر شدن سیستم دفاعی بدن میشود.
مزیت دیگر هدفمند بودن "بالا رفتن احتمال موفقیت" است. وقتی هدف داشته باشید احتمال و شانس بیشتری برای موفقیت شما وجود دارد. زمانی که هدفگذاری میکنید، مغز شما فقط به چیزهایی توجه میکند که برای رسیدن به هدف مهم هستند 😮 شاید برایتان غیرقابل باور باشد ولی همه اینها توسط تحقیقات گسترده به اثبات رسیده اند! مغز شما دیگر تمایلی ندارد به تحلیل افکاری بپردازد که کمکی به شما برای رسیدن به اهدافتان نمیکند. همین باعث میشود دیگر تمایلی به کارهای بیهوده مثل غیبت کردن دیگران نداشته باشید.
علاوه بر اینها، دیگر حرف مردم برایتان مهم نخواهد بود! وقتی هدف داشته باشید ترجیح میدهید فعالیتها و رفتارتان را در راستای رسیدن به هدفتان تنظیم کنید، نه بر اساس آنچه دیگران در مورد شما می گوید. به علاوه، به این نتیجه میرسید که افراد سلایق مختلفی دارند و حرف هایشان هم هیچگاه تمامی ندارد. هر کاری انجام دهید بالاخره افرادی پیدا می شوند که به شما بگویند رفتارتان یا عملکردتان درست نیست. اما اگر هدف مشخصی داشته باشید دیگر رفتار کردن به امید قانع کردن دیگران برایتان بی معنا خواهد بود.
به طور کلی می توان گفت: هدفمند زندگی می کنید
پس اگر باور به اهمیت هدف و هدفگذاری دارید کتاب مهندسی آرزوها میتواند راهنمای مناسبی برای شما باشد. این کتاب به طور کلی به دنبال پاسخ دادن به این 2 سوال است:
چرا اغلب آموزشها در مورد هدفگذاری به درد نمی خورند؟
و
چطور شانستان را برای رسیدن به اهدافتان با علمی ترین روش به بالا ترین حد ممکن برسانید؟
این کتاب مهندسی آرزوها توسط محمدپیام بهرام پورترجمه و توسط انتشارات نگاه نوین به چاپ رسیده است. این کتاب، به شما در انتخاب هدف و رسیدن به موفقیت کمک میکند.
در بخشی از کتاب مهندسی آرزو ها می خوانیم:
شاید یکی از بزرگترین اشتباهاتی که اکثر افراد هنگام هدف گذاری مرتکب میشوند همین باشد! این که بدون این شناخت کافی از خودشان، و مشخص کردن این که چه کسی میخواهم باشم، در مورد این صحبت کنند که چه چیزی میخواهند داشته باشند!
دانستن این که چه کسی هستید و میخواهید چه کسی باشید یکی از کلیدیترین گامها برای موفقیت است.
اگر قبل از این که مشخص کنیم چه کسی میخواهیم باشیم به دنبال اهداف باشیم مثل این است که پیش از خرید یک دست کت و شلوار، دنبال دکمهای طلایی با چهار سوراخ باشیم که بعداً برای آن کت و شلواری تهیه کنیم! به نظر درست نمیآید اما خب تقریباً همه جا به ما گفتهاند که باید دنبال هدف بروید و کمتر جایی به ما گفته شده که دنبال پاسخ این سوال باشیم که من میخواهم چه کسی بشوم؟ و چه معنایی در زندگی داشته باشم؟
ما این فصل از کتاب را به این پرسش اختصاص میدهیم و سپس در ادامه به هدف گذاری خواهیم پرداخت. احتمالاً ذهن شما به شما میگوید که این بخش کلیشهای است اما مطمئن باشید این سرمایه گذاری بسیار بهتری است تا این که یک مرتبه سراغ اهداف برویم. لطفاً به من اعتماد کنید.
چطور بیشترین بهره را از زندگی ببریم:
حین در حالت رسیدن و در صورت نرسیدن ....
اکثر افراد زندگی خود را معلق گذاشتهاند تا به هدفی برسند و تازه زندگی را شروع کنند! یعنی منتظرند که یا پولدار بشوند یا ازدواج بکنند و به صورت کلی به دستاوردی بیرونی دست پیدا کنند تا بعد تازه به این سوال بپردازند که من چه کسی میخواهم باشم. چنین سبک زندگی که در جامعهای همچون جامعه ما بسیار متداول است باعث میشود که اولاً احتمال رسیدن به اهداف بسیار کمتر شود و دوم این که حتی اگر این افراد به اهداف خود برسند، فقط برای لحظاتی حس خوب را تجربه میکنند و پس از مدتی منتظر هدف بعدی هستند و فقط لحظههای کوتاهی از زندگی خود را لذت بردهاند. فردی را تصور بکنید که با خود میگوید تا لاغر نشدم و اندام خوبی نداشتم یا بینیام را عمل نکردم در مهمانیهای مهم شرکت نکنم که! چنین فردی منتظر است تا به هدفی دست پیدا کند تا پس از آن تازه به زندگی کردن بپردازد!
بنابراین در این فصل ما میخواهیم روشهایی را پیدا کنیم که بیشترین بهره را از زندگی ببریم. چه زمانی که در راه رسیدن به اهدافمان تلاش میکنیم، چه زمانی که به اهدفمان رسیدیم و چه زمانی که به اهدافمان نرسیدیم. به همین دلیل باید به این سوال پاسخ دهیم که من چه کسی میخواهم بشوم؟