هانس روسلینگ در سخنرانیها و مقاله هایش به بیان واقعیتها و آمارهای میپردازد. به طور مشابه، او در کتاب واقع بینی ، مثالهایی مطرح میکند برای مثال از شما می خواهد که توزیع جمعیت در جهان را حدس بزنید و در یک سوال 3 گزینهای به آن پاسخ بدهید. احتمال درست بودن پاسخ 33% است و البته مهم هم نیست که درست جواب بدهید یا نه! شما ممکن است جواب این سوال را ندانید اما میتوانید به مقام بالایی در یک شرکت بینالمللی برسید، اما در مقابل اشتباهات تایپی در نوشتن رزومه تان می توانید باعث از دست رفت فرصت استخدام شما بشود. در سرتاسر کتاب همین است😊 نفهمیدنتان به رخ کشیده میشود، که البته ممکن است از نظر برخی از افراد مطلوب نباشد، اصلاً ممکن است آنقدرها هم ندانستن عیب نداشته باشد و بحرانی نشود.
اما هدف نویسنده در کتاب واقع بینی چیست؟
نویسنده بابیان اینکه احتمال پاسخگویی شما به سوال نحوه توزیع جمعیت جهان، عددی بسیار پایین است قصد تخریب شما را ندارد. برعکس میخواهد به شما این نکته را برساند که بسیاری ازآنچه ما میدانیم اصلاً نیازی به دانستنشان نیست و اگر نمیدانیم هم چیزی را از دست ندادهایم! برعکس، فراموش کرده ایم که برخی از مطالب پر اهمیت را بخوانیم.
روسلینگ همچنین هدفی دیگری را هم از پرسیدن سوالات متعدد بیان میکند؛ اینکه متوجه بشویم انتخابهای ما همواره با خطاهای شناختی مواجه است که نباید از آن غافل شوید.
کتاب واقع بینی که شامل 11 بخش است، توسط مریم سربندی فراهانی ترجمهشده و انتشارات آریاناقلم آن را به چاپ رسانده است. ویژگی متمایز این کتاب ظاهر آن است که به شکل یک نیم روزنامه است که برای مخاطب جذاب است. در میانه کتاب هم به تصاویر و نمودارهای جذابی برمیخورید که در کنار متن ساده و روان برای شما دلنشین خواهد بود.