معرفی کتاب کواکتیو کوچینگ:
امروزه، اهمیت کوچینگ بر هیچکس پوشیده نیست. با توجه به تغییرات مداوم سبک زندگی و کسب و کار، افراد با به کارگیری کوچینگ می توانند با قدم هایی مطمئن تر در راه رسیدن به موفقیت هایشان گام بردارند. کتاب کواکتیو کوچینگ یکی از منابع مهم در حوزه موفقیت است. هنری کیمسی هاوس، نویسنده ، تلاش کرده است تا شما را با مفاهیم و اصول کوچینگ به خوبی آشنا کند. این کتاب، شامل 4 بخش است که در ادامه معرفی می شوند. در ابتدا مفاهم بنیادین کوچینگ مطرح می شود. در ادامه لازمه های رابطه موفق میان کوچ و کوچی بیان می شود و در آخر با ادغام اصول و مفاهیم به آخر می رسد. در لابه لای مباحث مطرح شده، مکالمات نمونه ای میان کوچ و کوچی آورده شده است که باعث ملموس تر شدن مفاهیم گفته شده می شود و می توان آن را مزیت این کتاب دانست. کواکتیو به چه معناست؟ منظور از واژه کواکتیو، ماهیت بنیادین رابطه کوچینگ است؛یعنی کوچ و کوچی به عنوان همکارانی فعال به حساب می آیند. اما در کواکتیو کوچینگ این رابطه به عنوان اشتراک دو فرد همتراز با هدف رسیدن به اهداف کوچی است؛ در واقع، کوچ و کوچی همیار و در کنار هم هستند. اما سوالی مطرح می شود و اینکه، چگونه به چنین رابطه ای می توان دست یافت؟ چهارسنگ بنای کواکتیو از نظر کارن کیمسی، باورهای اساسی برای برقراری رابطه و گفت و گوی کواکتیو اساس هایی لازم است که با عنوان چهارسنگ بنا تعریف شده اند. بر این اساس، برای برقراری رابطه موفق به دنبال زندگی در لحظه باشید و در عین حال سعی بر ایجاد تحول و دگرگونی در خودتان، کسب و کارتان و یا سازمانتان باشید. باید گفت افراد به صورت طبیعی خلاق و مبتکر و کامل هستند. پس می توانند به دنبال جواب سوالهایشان بروند، اقدام به انتخاب و تغییر کنند و مهم تر از همه، یاد بگیرند! البته به خودتان حق بدهید که ممکن است گاهی خسته شوید و احساس کنید که از پا افتاده اید، اما این تنها بخشی گذرا در زندگی شما است و نه دائمی. پس از این موارد، مدل کواکتیو کوچینگ معرفی می شود که در قلب آن توازن و فرایند است و 4 سنگ بنای کواکتیو در اطراف آن هستند. رابطه کواکتیو کوچینگ در فصل دوم، محمد مهدی ربانی به بیان روابط کواکتیو کوچینگ می پردازد. مدل مثلثی رابطه بین کوچ کوچی را به طور ملموس و قابل فهم بیان کرده است. اضلاع این مثلث شامل کوچ، کوچی و رابطه کواکتیو هستند. در این مدل، کوچ قدرت را در رابطه پخش می کند. به طور مشابه، کوچی هم قدرت می دهد، اما نه به کوچ،بلکه به رابطه. چنین رابطه ای مانند یک دستگاه شارژ است که در آن کوچی ها برای غلبه بر موانع و سختی هایشان از آن انرژی می گیرند. پس اگر نتوانند انرژی لازم را از منبع انرژی دریافت کنند، نمی توانند عملکرد ایده آل خودشان را داشته باشند. این مدل زمانی که در زمینه غیر رسمی استفاده شود، بعد سومی هم پیدا می کند و تبدیل به یک هرم کوچینگ می شود. در این هرم نقش سازمان، کوچ و کوچی بر یکدیگر مشخص است که هرکدام بر رشد و پویایی دیگری اثرگذارند و انرژی در تمامی بخش های این هرم در گردش است. در واقع تمامی افراد و بخش ها در یک سازمان تحت این رویکرد توانمند می شوند. دغدغه های کوچی ها کوچینگ یک اتفاق لحظه ای نیست و یک فرایند را شامل می شود. در جلسات اولیه کوچی ها متوجه می شوند که از رابطه با کوچ باید چه انتظاری داشته بشند. آنها در همان ابتدای کار با مسیری که پیش رو دارند آشنا می شوند و اهداف دلخواهشان با توافقی دوطرفه مشخص می شود. اهداف در هر حوزه ای باشند به طور کلی، دارای چشمم اندازی جذاب باشند تا کوچی را برای اجرای درست وظایفش ترغیب کنند. البته، کوچ هم وظیفه دارد تصویری کلی از وضعیت فعلی و وضعیت نهایی کوچی را به او نشان دهد. ادغام و چشم انداز آموخته ها در کوچینگ خط پایان نقطه نهایی نیست، بلکه آغاز سفری طولانی است برای گسترده تر کردن چشم اندازها. در آخر، هنری کیمسی- هاوس چگونگی ادغام اصول مطرح شده را به شما نشان خواهد دارد. البته در پایان فصل نمونه کوچکی از یک کوچینگ مطرح شده است. همانظور که گفته شد، کوچینگ یکی از اصول حرفه ای برای موفقیت فردی و سازمانی است که کمک می کند تا با کمک کوچ وضعیتتان را بهبود دهید و با برنامه این منسجم برای رسیدن به اهدافتان و موفقیت در کسب و کارتان اقدام کنید. کتاب کواکتیو کوچینگ هم برای کوچ و هم برای کوچی مناسب است، به طوریکه اصول و مدلهایی متناسب برای هر دو طیف تعریف می کند. این کتاب در 4 بخش و 12 فصل توسط محمدمهدی ربانی ترجمه شده و توسط انتشارات نگاه نوین در 287 صفحه به چاپ رسیده است.
در بخشی از کتاب کواکتیو کوچینگ می خوانیم: مهارت تمجیدکردن بنیان کوچی را تقویت میکند. کوچی بعد از یک تمجید درست میتواند جای پای خود را محکم کند. این مهارت به این میپردازد که کوچی کیست. در مقابل، ستایش و تعریف، کاری را که افراد انجام میدهند، برجسته میکند، «کارَت روی آن گزارش عالی بود، «جَنِت»». یا ایدهی شخص تمجیدکننده یا تاثیر کار انجامشده روی او را برجسته میکند، «ارائهات الهامبخش بود و مرا حسابی بهفکر فرو برد». تصدیق، شخصیت درونی فرد را تایید میکند. هدف تصدیق چیزی بیش از کار انجامشده یا معناییست که این کار برای فرد تصدیقکننده دارد و روی مشاهدات فرد صحه میگذارد، ««جَنِت» واقعا نشان دادی چقدر به یادگیری پایبندی»، «ریسک بزرگی کردی»، «این کارَت نشان میدهد چقدر عاشق زیبایی هستی». تصدیق گاهی ارزشی را که کوچی برای کار قائل است، هدف قرار میدهد. مثلا وقتی کوچی به تفریح و لذت ارزش میدهد، «تو واقعا این کار را به تفریح تبدیل کردی» یا وقتی کوچی به صداقت ارزش میدهد، « من اینجا شخصی را میبینم که همیشه طرف صداقت و راستی را میگیرد؛ و این کار سادهای نیست». تصدیق کردن را میشود یکی از زمینههای کوچینگ دانست. در یک سطح، کوچها همیشه از کسی که کوچیها برای رسیدن به تغییرات دلخواهشان باید باشند، حمایت میکنند. شاید لازم است کوچی شجاعت بهخرج دهد یا در برابر ترس بایستد یا باید به یک رابطه پایبند باشد. مهارت تصدیق به کوچ کمک میکند از قدرتهای درونی کوچی تجلیل کند. تصدیق به کوچی کمک میکند چیزهایی را که اغلب در اثر احساس تحریفشدهی فروتنی گم میشود یا صرفا در نظرش نمیآید، ببینند. شما در مقام کوچ با تصدیق این خصوصیات به کوچی کمک میکنید به آنها نزدیکتر شود. کوچیها متوجه میشوند تصدیق و تعریف چهزمانی صادقانه و حقیقیست. آنها در آینده بخردانهتر عمل خواهند کرد؛ چون با حقیقتی که نشانشان دادهاید، آشنا شدهاند. تعریف میتواند چنین شکلی به خودش بگیرد، « ظاهرا از خودت تعجب کردهای. ولی به این فکر کن که در طول چهار ماه گذشته چه مسیری را برای رسیدن به این نقطه طی کردهای. توانایی تو برای صریحبودن و موضعگرفتن نشان میدهد آن ویژگیهای رهبری را که دوستداشتی در خودت خلق کنی، بهدست آوردهای». تصدیق دقیقا همان حوزهای را نشانه میرود که کوچی دارد در آن رشد میکند و قویتر میشود (و اغلب حس میکند به تایید نیاز دارد). با تصدیق، به کوچی قدرت میدهید به رشدش ادامه دهد. در کواکتیو کوچینگ هر تعریف دو بخش دارد. اولین بخش را توضیح دادیم: تصدیقکردن. دومین بخش شامل بررسی تاثیر این تعریف روی کوچیست. کوچ به این ترتیب مطمئن میشود که تعریفش واقعا موثر واقع شده است. او متوجه واکنش کوچی میشود. با گوشدادن در سطح سه درمییابید موقعیتی را که کوچی باید در آن باشد، بهدرستی توصیف کردهاید یا نه. بدون شک میتوانید تاثیر تعریف را بشنوید، حس کنید و ببینید. از نظر کوچی اینطور شناختهشدن بسیار انگیزهبخش (و کمیاب) است. این است قدرت تصدیق.
دمتون گرم