استارت آپ شما

معرفی کتاب استارتاپ شما:

در بشر میل طبیعی به کارآفرینی است و مهم ترین آفریده ی هر انسان خود اوست. به عبارتی دیگر کارآفرینی نیرویی فطری و فرآیندی ژنتیکی است.چنانچه از این نطفه و بذر به نحو احسن استفاده شود به چنان موقعیت و شوکتی دست خواهید یافت که هیچ گاه در تصورتان نمی گنجد. تنها کافی است به سان موسیقی دان خبره و کارکشته ای که از سیم های آلت موسیقی اش آهنگ های دلنشین عرضه می کند این نبوغ خفته و نهفته را بیدار کرده و وادارش کنید شما را به اوج سعادت وکسب موفقیت تام و تمام عیار رهنمون شود. اگر هدف ، آرمان و طرح و نقشه ای در ذهن دارید که آن را دست نیافتنی می پندارید و اگر آرزویی در سر می پرورانید که هرگز آن را عملی نخواهید یافت ، شاید با افکار ساخته و در همه جا و هر قدمی که برمی دارید جز مانع و مشکل نمی بینید. رمز بزرگ زندگی در جمله ی ساده : « من کارآفرین هستم .»نهفته است. « من هستم » از دو کلمه ی ساده تشکیل می شود اما معنا و مفهومی گسترده و عظیم به گستردگی و عظمت جهان و کائنات در خود پیدا می کند.پس همیشه بگویید : « من آدمی هستم نیرومند ، با اراده ،قادر به انجام هر کار ، شاد و تندرست و فرز و چابک تا تاثیرات آن را در جسم و روح خود شاهد باشید.راز زندگی به آن پرداخته شد بدون بها و قیمت مناسب میسر و ممکن نیست.گرچه میزان پرداخت در برابر کسب مقاومت بسیار ناچیز است.با وجود این بدون پرداخت بها ، که همانا خود باوری ، ماجراجویی و عزم راسخ است ، قابل اکتساب نیست.برای این منظور باید ضمن ایمان به استعداد ها و قابلیت های باطنی تان گوش به زنگ فرصت ها باشید تا تجربه ی دیگری را آغاز کرده ، به کشف امکانات تازه برآمده و استقامت و استقلالتان را در قلمرو کار جدید بیازمایید.
نویسندگان این کتاب دو تن از پیشگامان بلندآوازه حوزه ی کارآفرینی هستند که در سراسر این کتاب می کوشند بر مبنای تجربیات عمیق و وسیعشان منبع بزرگی از اطلاعات و راهبردها را در رابطه با کارآفرینی با رویکرد استارتاپ در اختیار شما گذارند. چنانچه الگوها و استراتژی های کارتان را با رهنمود های این کتاب صیقل داده و تحت نظم و انظباطی تازه درآورید و سپس با جدیت و حرارت هر چه تمام تر آن ها را به مرحله ی اجرا گذارید ، دامنه ی اندیشه و استدلالات کارآفرینانه شما چنان اعتلا پیدا میکند که به سادگی به انجام کارهای نوظهور و ابتکاری نایل آمده و شگفتیها و قابلیت هایی را که تاکنون بر شما ناشناخته مانده بود مکشوف خواهید ساخت.
این کتاب مملواز نمونه های شگرف از زنان و مردانی است که با تصمیم و اراده رویا یا فکری را در خاطر پرورانده و ذهن کارآفرینشان را به فعالیت وا داشته اند. اصول و تدابیر برشمرده در این کتاب یاری تان می کند تا در کار و زندگی به نقطه ی تحولی که قهرمانان این کتاب تجربه کرده اند برسید.برای این منظور لازم است روی این اصول متمرکز شوید، عصاره ی آن را بیرون بکشید و نهایتا پلی بسازید که شما را از دنیای رویاها و تجسمات ذهنی به دنیای واقعیت ها رهنمون کند.


در بخشی از کتاب استارت آپ شما می خوانیم:

بسیاری از افراد به جای اینکه زود وارد بازار کار شده و با جمع کردن حقوق و یا در آمدشان زندگی خوب  و مرفهی برای خود تدارک ببینند ترجیح می دهند بیست سال و گاه بیشتر در مراکزآموزشی به تحصیلاتشان ادامه دهند. دو همکلاسی را در نظر بگیرید که یکی در سال های اولیه دبیرستان از مدرسه اخراج شده و جذب بازار کار میشود و دیگری به درسش ادامه داده ، به دانشگاه رفته و در رشته ی شیمی با نمرات و امتیازات بالا و قابل  توجه فارغ التحصیل می گردد. تردیدی نیست که دانش آموز اخراجی به خاطر حضور بیشتر در بازار کار پول بیشتری به دست آورده است. به همین دلیل اگر با دقت این دو را با هم قیاس کنید به این نتیجه می رسید که در طولانی مدت فرد بهره مند از تحصیلات عالی به خاطر داشتن دانش و مهارت بیش تر از حیث میزان درآمد،پس انداز و موقعیت اجتماعی گوی سبقت را از همکلاسی اخراجی اش ربوده و از زندگی پر معناتری بهره مند شده است. و جالب اینجاست که این وضعیت در استارتاپ ها نیز به طور کامل صدق می کند :بعضی از شرکت های تکنولوژی محور در سال های اولیه کارشان یادگیری را به منفت طلبی ترجیح می دهند و در نتیجه سوددهی شان در سال های آتی به میزان قابل توجهی افزایش می یابد.
متاسفانه برای بسیاری از افراد فرآیند یادگیری بعد از فارغ التحصیلی متوقف و دفترش برای همیشه بسته می شود. گویی آموختن پرستویی است که پر کشیده و برای همیشه رفته است. این افراد پس از خروج از مراکز آموزشی به مرور زمان مطالعه شان را به وضعیت بورس و قراردادها محدود می کنند.غافل از این که مطالعه آنان را با افق های جدیدی آشنا کرده و دامنه ی دیدشان را گسترش می بخشد. این کسان هنگام مطالعه ی خود با همکارانشان دقت خود را به حقوق و مزایا و سلسله مراتب شغلی شان معطوف داشته و ابدا به چیزهایی که فرا گرفته  و تجربیاتی که اندوخته اند توجه نمی کنند.آنان در بازار بورس سرمایه گذاری می کنند اما سرمایه گذاری بر روی خود ( غنی ساختن مهارت ها و دانش خویش ) را نادیده می انگارند.برنامه ریزی هایشان تنها بر روی دارایی های سخت متمرکز است و توسعه ی دارایی های نرم را در  دستور کار ندارند.