معرفی کتاب اینترنت با مغز ما چه می کند؟
نزاع بین حامیان و مخالفان شبکه ی اینترنت که در طول دو دهه ی اخیر از طریق ده ها کتاب و مقاله و هزاران پست وبلاگی، ویدئو کلیپ و پادکست ادامه داشته به اندازه ی همان مجادلات پیشین دو قطبی شده .
حامیان رسانه ی جدید را طلایه دار عصر طلایی دسترسی به اطلاعات و مشارکت دانسته اند و مخالفان ماتم قدم گذاشتن به عصری تاریک پر از ابتذال و خودشیفتگی را گرفته اند.این بحث همیشه مهم بوده _محتوا واقعا اهمیت دارد_اما از آن جا که محتوا براساس ایدئولوژی و سلایق شخصی مورد قضاوت قرار می گیرد مباحثات همیشه به بن بست رسیده است.دیدگاه ها افراطی شده و حملات جنبه ی شخصی به خودشان گرفته اند.حامیان به کنایه طرف مقابل را « مرتجع » و « فناوری ستیز » و مخالفان به تمسخر حامیان را « بی فرهنگ » ، «خیالاتی » و « ساده لوح » می نامند.
اما نکته ای که حامیان و مخالفان از آن مانده اند همان چیزی است که مک لوهان می دید : اینکه در بلند مدت اهمیت محتوای یک رسانه در تاثیری که بر نحوه تفکر و عملکرد ما می گذارد به مراتب کمتر از خود آن رسانه است.
یک رسانه ی عامه پسند که روزنه ی ما به دنیای بیرون و به خودمان است به چیزی که میبینیم و چگونگی دیدن آن شکل می بخشد و در نهایت اگر به اندازه ی کافی از آن استفاده کنیم کیستی ما را هم در مقام فرد و هم در جامعه دگرگون می سازد .مک لوهان می نویسد:« تاثیرات فناوری در سطح نظرها و درک و برداشت ما نیست که بروز می یابد بلکه الگوهای درک و فهم ما را ترجیا و بدون اینکه هیچ مقاومتی در مقابلشان صورت گیرد ، تغییر می دهد » البته این استاد و مجلس گرم کن ما برای به کرسی نشاندن حرفش اغراق می کند اما در درستی حزفش هیچ شکی نیست.رسانه تاثیرات مثبت و منفی اش را درست بر سیستم عصبی می گذارد.
تمرکز ما بر محتوای رسانه میتواند ما را از این تأثیرات عمیق غافل کند. آنقدر از برنامههای رسانه حیرتزده یا مشوش میشویم که دیگر فرصت و حواسی نمیماند که بفهمیم در سرمان چه میگذرد. در پایان هم وانمود میکنیم که فناوری بهخودیخود اهمیتی ندارد و با خودمان میگوییم، مهم این است که ما چطور از آن استفاده کنیم. معنی تلویحی این جمله که تسکینبخش غرورمان است، این است که زمام امور همچنان در دست ماست». اصول اینترنت همان اصول صاحبان صنایع است: سرعت و کارایی، بهرهوری در تولید و مصرف. ما روزبهروز مهارتمان در نگاه گذرا به مطالب و مرور سریع بیشتر میشود اما آنچه از دست میدهیم توانایی تمرکز و تفکر است. در دنیای امروز که فناوری اطلاعات با سرعتی فزاینده به پیش میرود، در میانهٔ مسابقهٔ شتابان همگامی با فناوریهای روز، این کتاب دعوتی است به یک توقف کوتاه و بازاندیشی در مسیری که تا امروز پیمودهایم و راهی که در پیش رو داریم.
در بخشی از کتاب اینترنت با مغز ما چه می کند ، می خوانیم:
کودک یک مداد شمعی از جعبه اش بر می دارد و دایره ای زرد گوشه ی یک ورق کاغذ می کشد:این خورشید است .مداد شمعی دیگری بر می دارد و خط کوتاه و کج معوجی هم وسط صفحه می کشد:این هم خط افق،درست در دل افق، دو خط قهوه ای می کشد که یک دیگر را در قله ای دندانه دار قطع می کنند: این هم کوه جلوی کوه، مستطیل نامتقارنی می کشد که یک مثلث قرمز بالای آن قرار گرفته این هم یک خانه .کودک بزرگ می شود به مدرسه می رود و در کلاس درس روی کاغذ از روی حافظه طرح کلی کشورش را می کشد. او سپس آن را به چند بخش کلی تقسیم می کند که هر کدام نماد یک ایالت یا استان هستند و در یکی از آن ها یک ستاره پر می کشد تا شهری را که در آن زندگی می کند ، مشخص کند. او بزرگ تر می شود و بعد از دوره های آموزشی نقشه بردار می شود.مجموعه ای از ابزار های دقیق نقشه کشی می خرد و از آن برای اندازه گیری مرزها و حد فاصل قطعات مختلف زمین استفاده می کند.او با این اطلاعات یک پلات دقیق از زمین می کشد.پلاتی که قرار است به نقشه ای برای استفاده دیگران تبدیل شود.
روند بلوغ فکری هر فرد را می توان در شیوه ی ترسیم تصاویر یا نقشه هایی از محیط اطرافش ردیابی کرد.
ویرگا در توصیف اینکه چگونه توانایی کودک در نقشه کشی پیشرفت می کند می نویسد: « در ابتدا ادراک ما و توانایی بازنمایی مان با هم تناسبی ندارند فقط ساده ترین روابط مکانی بدون هیچ توجهی به پرسپکتیو یا فواصل میان اشیا ارائه می شوند و در آخر نوعی واقع گرایی تصویری ظاهر می شود که برای رسیدن به محاسبات علمی استفاده می شود.
با گذشت زمان واقع گرایی هم از لحاظ درک و هم انتزاعی شدن جنبه ای علمی به خودش گرفت .نقشه کش ها شروع به استفاده از ابزارهای پیچیده ای مثل قطب نما و دوربین های مهندسی برای زاویه سنجی کردند و به فرمول ها و محاسبات ریاضی متوسل شدند.
اما پیشرفت های تاریخی نقشه کشی فقط انعکاسی از فرآیند رشد ذهن انسان نیستند بلکه در پیشبرد و هدایت رشد فکری او هم نقش دارند. با استفاده بیشتر و گشترده تر انسان از نقشه ذهن او نیز بیش تر از قبل توانست واقعیت را در قالب نقشه درک کند.
- مدت آماده سازی 1 ساعت
- مترجم محمود حبیبی
- انتشارات نشر گمان
- نویسنده نیکلاس کار