خلاصه کتاب چکش بصری:
این کتاب یک ابزارعالی برای تمام فعالان در زمینه برندینگ و هویتسازی بصری است. اگر در زمینه طراحی لوگو، گرافیک و ... کار میکنید این کتاب میتواند یک راهنمای عالی برای شما باشد
به لطف انقلاب دیجیتال ،روزانه با شماری از واژه ها بمباران می شویم،روزانه 294 میلیارد ایمیل در دنیا رد و بدل می شود و 68 میلیون توییت در وبسایت توییتر نوشته می شود.این ها را بگذارید کنارخروجی کلامی 255 میلیون وب سایت و 152 میلیون وبلاگ.
وقتی در دنیایی از واژه ها زندگی می کنید،تمایل دارید که دنیای تصاویر را به طریقی، نسبت به دنیای واژه ها، دردرجه ی دوم اهمیت قرار دهید.
با این حال طبیعت تصوویری است نه کلامی.
در پارک قدم بزنید، در اقیانوس غواصی کنید یا از کوهی بالا بروید.واقعیت همین است و هیچ واژه ای در طبیعت وجود ندارد. واژه ها ابزاری کاربردی اند تا به ما کمک کنند که درباره ی حقیقت طبیعت با یک دیگر گفتگو کنیم.
عکس ها ونقاشی ها هم مصنوعی اند اما نسبت به کلمه ها بیان مستقیم تری از طبیعت هستند.تاثیری را که تصاویر به صورت غیر ارادی بر مخاطب می گذارند،واژه ها ندارند.
نه این ک اهمیت واژه ها کم باشد؛واژه ها هم مهم هستند،اما بدون کمک نیروی پیش برنده ی تصاویر،به سختی به ذهن مخاطب راه پیدا می کنند.
برای ساخت برند به چکش ومیخ نیاز دارید.جایگاه برند یک مفهوم کلامی یا همان میخ است و ابزاری که این میخ را به ذهن مصرف کننده فرو می کند چکش بصری است.به بیان دیگر ، از آن جا ک تصاویر قدرتی احساسی دارند،ولی نوشته ها یا پِیام های شنیداری از چنین قدرتی برخوردار نیستند. ایده ی کلامی باید وجهه ای تصویری پیدا کند تا بتواند در ذهن مصرف کننده نفوذ کند؛به عبارت دیگر برای کوبیدن میخ شما به یک چکش با قدرتی شگفت انگیز دارید.بیایید تکرار کنیم چکش بصری بهترین ،موثر ترین و قانع کننده ترین راه برای نفوذ به ذهن مشتری است.
ما د رحال ورود به عصر تصاویر هستیم. احتمال کامیابی یک برند جدید کم است؛ مگر این که یک چکش بصری شگفت انگیز داشته باشید.
میخ اهمیت بیشتری دارد و چکش قدرت بیشتری.کتاب چکش بصری به شما کمک می کند تا با این مفهوم کلیدی آشنا شوید و برای خودتان چکشی بیابید.
آیا این کتاب برای من مناسب است؟
اگر به دنبال یک راه عالی و موثر بریا نفوذ به ذهن مشتری هستید ، این کتاب برای شما مناسب است.
در بخشی از کتاب چکش بصری می خوانیم:
رنگ می تواند چکش بصری قدرتمندی باشد.اما مشکل این جاست که در طیف رنگ ها،تعداد محدودی رنگ متمایز و شاخص وجود دارد. پنج رنگ اصلی عبارت اند از :آبی ، سبز ، زرد،نارنجی و قرمز(هر چه جستجو کردم، همه جا تعداد رنگ های اصلی سه تا بود،و اگر پنج تا بود این ها بودند:قرمز، زرد، آبی، سفید و سیاه که خیلی ها سفید و سیاه را رنگ نمی دانند-مترجم) و تنها تعداد محدودی هم رنگ فرعی از این ها به دست می آید. اگر زود دست به کارشده باشید، می توانید شهرت برند خود را با تصرف رنگی ویژه بالا ببرید؛ مانند تیفانی که رنگ آبی را تصرف کرده است. تیفانی رنگ آبی اش را در سال 1878 به بازار معرفی کرد و این رنگ نماد جهانی این فروشگاه لوکس جواهر آلات شد که به عنوان یک چکش بصری وقار و اعتبار برند تیفانی را منتقل می کند. این رنگ پیشنهاد خصوصی شرکت فانتون بود و حتی در امریکا به صورت قانونی از ان حمایت شده است.
فروشگاه های تیفانی چیزی دارند که نمی توانید آن را بخرید، بلکه آن را رایگان به شکا می دهند. این همان جعبه ی آبی رنگ است.
قانونی سفت وسخت در این تشکیلات وجود دارد که می گوید هیچ گاه اجازه ندهید جعبه ای که نام شرکت را بر روی خود داردف از فروشگاه خارج شودف مگر این که کالایی همراهش باشد که ان را فروخته باشید و مسئولیت ان را پذیرفته باشید.
جعبه ی تیفانی چکش بصری قدرتمندی است . یکی از این جعبه های آبی را در کنار جعبه ی سفیدی که به فروشگاه جواهرآلات دیگری تعلق دارد،بگذارید و واکنش خانم ها را بسنجید. جعبه ی آبی واکنشی در مخاطب ایجاد میکند که هیچ جعبه ی دیگری این چنین نیست.
کداک همین کار را با رنگ زرد انجام داده است.جعبه ی زرد برتری کداک را در صنعت تولید فیل عکاسی نشان می دهد. جعبه ی سبز فوجی فیلم چنین قدرتی نداردو اغلب مشتریان تا وقتی بتوانند جعبه ی زرد را بخرند ، رغبتی به جعبه ی سبز نشان نمی دهند؛مگر این که جعبه ی سبز خیلی ارزان باشد یا جعبه ی زرد در فروشگاه موجود نباشد. اما توجه داشته باشید که چکش بدون میخ بی استفاده است.جعبه ی زردد چکشی است که برتری فیلم عکاسی کداک را در ذهن مخاطب فرو می کند. اما امروزه دیگر فیلم عکاسی عملا مرده ،زیرا عکاسی دیگر دیجیتال شده است. به همین دلیل کداک هم به دام خطایی کلاسیک افتاد و تلاش کرد تا از نام کداک و رنگ زردش در گروه محصولی دیجیتال خود استفاده کند..
{files}
{/files}
- مدت آماده سازی 1 ساعت
0.0 از 5
0
0
0
0