کتاب دقیقا چه بگویید تا قطعا بفروشید

خلاصه کتاب دقیقا چه بگویید تا قطعا بفروشید:
در طول سال های کاری ام به چشم دیده ام که چگونه بینه توانسته بسیاری ازشرایط سخت و نفسگیر را برای یک شخص یا یک خانواده، قابل گذر وسهل کند.
به گمانم در چنین شغلی با چنین دامنه ی اثری نیاز است حداکثرخلاقیت به کار گرفته شود تا ذات مطلوب آن برای دیگران نمایان شود و آن ها هم از این خدمات استفاده کنند.
به گمانم این کتاب می تواند یک کتاب همراه برای فروشندگان بیمه ی عمر باشد؛چرا که  در هر نقطه از مسیر فروش بیمه ی عمر جملاتی را پیشنهاد می دهد که فروشنده با به کار بستن آن ها به شکل بسیار بهتری فرآیند فروش را تا رسیدن به نتیجه ی مطلوب مدیریت می کند.سخت امیدوارم در این کتاب در جهت حل اسیب اصلی در آموزش فروش بیمه ی عمر حرکت کرده باشم تا بر این اساس،یکی از موثرترین شغل ها در کشورم برای ارائه دهندگان آن مقرون به نتیجه ای ارزشمند و چشمگیر باشد.
 

آیا این کتاب برای من مناسب است ؟
اگر به دنبال یک کتاب همراه برای فروش موفق در بیمه ی عمر هستید ،این کتاب برای شما مناسب است.


در بخشی از کتاب «دقیقا چه بگویید تا قطعا بفروشید»می خوانیم:
استادی داشتیم که همیشه به یک جمله ی طلایی اشاره می کرد.می کفت بی سوادی خطری ندارد،برعکس کم سوادی که تا دلتان بخواهد مشکل زاست.آدم بی سواد ادعایی ندارد و در بیش تر مواقع کاررا به کاردان می سپارد و خودش کنار می کشد.ولی آدم کم سواد گمان می کند از همه چیز سر در می آورد و پا برهنه به درون گود می رود و آنچه را که نباید انجام دهد ،انجام می دهد و نتیجه اغلب فاجعه است.
این مساله را می توان از این زاویه دید:در جوامعی که میزان مطالعه کم است شما با افرادی که انگار همه چیز می دانند،بیش تر مواجه می شوید.هر چند وقت یکبار اتفاق می افتد که در حال گفتگو با فردی باشید که فکر می کند همه چیز را بهتر می داند.این افراد چنین مشخصاتی دارند:
علاوه بر این که همه چیز را می دانند،از همه ایراد می گیرند.
نظراتشان را به دیگران تحمیل می کنند.
قبل از این که نظر کسی را به صورت کامل بشنوند،ردش می کنند.
همیشه در حال نصیحت دیگران هستند.
نکته این است که در بیش تر مواقع بسیار عقب تر از آن چیزی هستند که ادعا می کنند و این برای نمایندگان بیمه می تواند یکی از بهترین فرصت ها برای ارائه ی فروش خود باشد.
در زمان برخورد با چنین افرادی هدف اولیه ی شما ، به عنوان نکته ی اصلی این گفت وگو باید کنترل و هدایت جلسه باشد.شما در حال حرف زدن با چنین افرادی یا تنها هستید یا در جمع قرار دارید.در هر صورت این دسته از مشتریان سعی می کنند قدرت را در دست خودشان داشته باشند.افرادی که همه چیز می دانند وقتی تنها باشند به سختی در مقابل شما مقاومت می کنند و یک راه برای کنترل گفت و گو با آن ها این است که اطمینان شان را به شک تبدیل کنید.