کتاب رهبر آفرینی

معرفی کتاب رهبر آفرینی:

من گاهی اوقات اصلا باهوش نیستم ولی در مورد اینکه بدانم چظور انسان های زیادی آرزوی یادگرفتن رهبری موثر را برای اداره ی کسب وکارشان دارند خیلی هوشمندانه عمل کردم و این طور بود که کلاس ما گسترش پیدا کرد.
 

ما تدریس را شروع کردیم و بابت دوره ی فشرده یک هفته ای مان که امروز تحت عنوان «دوره ی مهارت یابی در رهبر آفرینی» نام گرفته است.شهریه دریافت کردیم.عکس العمل افراد فوق العاده بود و همین امردر نهایت دلیل نوشته شدن این کتاب شد. ما در بخش های مختلف این کتاب مسیری که در کتاب بازی مان طی کرده ایم را مطرح می کنیم.چیزی که موفقیت باور نکردنی برایمان به ارمغان آورده است ولی خودش حاصل رنج بوده است و هر بخش از آن پس از یک اشتباه گرفته شده و نگاشته شده است .تیم موفق ما تصادفی به دست نیامده است. ما آگاهانه فرهنگ و سیستم ارزشی و نیز قواعد عملکردی را بنا نهاده ایم که منجر به پیروزی مان شده است. نمایش نامه های زیادی از این کتاب حاصل دردناک بوده است در نتیجه قول داده ایم که هیچ وقت  دوباره همان اشتباه گریبان گیرمان نشود.

مرتکب شدن اشتباه و فراگرفتن از آن برای پیروزی حیاتی است.فراگرفتن از اشتباهات دیگران بدون شک درد کمتری به همراه خواهد داشت و به قول « هنری فورد » کسانی که هیچ وقت اشتباه نمی کنند برای افرادی کار می کنند که اشتباه می کنند.
اگر ارتباط این موجودات را متوجه شدید یا می خواهید ارتباطشان را بیابید با من بمانید تا من نشانتان دهم چطور پیروز شوید.


در بخشی از کتاب رهبر آفرینی می خوانیم:

من کسی بودم که اگر در دنیای « بهبود شخصی » بودم و کتابی برای فروش داشتم بیش از همه تمایل به تماس با شوی تلفنی اپرا داشتم. شرکت های انتشاراتی نام این اثر را « اثر اپرا » گذاشته بودند.به نظر می آید کل پست های انتشاراتی پرفروش ترین ها و فروش های هنگفت همه و همه مبنی بر حضور نویسنده در برنامه ی « اپرا وینفری » است. بدون شک من هم ارزوی حضور در این شوی تلویزیونی را داشتم تا بتوانم در مورد مبحث پول و نیز رهایی از بار قرض با مردم صحبت کنم. اگر می توانستم تنها یک بار در این برنامه ی تلویزیونی حضور پیدا کنم به همه ی رویا هایم جامه ی عمل می پوشاندم. حالا که نوشته هایم را می خوانم پیش خودم بر ساده دلی احمقانه ام می خندم.بارها پیش آمده است که دست اندرکاران برنامه ی اپرا با ما تماس گرفته اند و از ما برای حضور در برنامه شان و انجام مصاحبه دعوت کرده اند.ما امیدوارشدیم بهترین ویدئو ها و مجموعه های خبری مان را فرستاده ایم و بعد هیچ اتفاقی نیوفتاده است.حتی یک تماس هم با من گرفته نشده است.این دنیای تبلیغات است که من در تمام برنامه های تلویزیونی مطرح شرکت کرده ام ولی به جام مقدس شوی تلویزیونی «اپرا» دست نیافته ام.آن ها با لحن شوخی به ما یادآور می شوند که ما پیش از هر کس دیگری « تاحدودی »در برنامه اپرا حضور داشته ایم.
در آن دوران ما در برنامه های تلویزیونی مثل « صبح به خیر آمریکا »، « برنامه صبحگاهی »، « شوی امروز » ، « لری کینگ » ، « 20 از 20 » و تمام برنامه های فارکس نیوز و تقریبا تمام برنامه های CNN، اغلب برنامه های گفت و گوی روزانه ،برنامه های رادیویی و بسیاری برنامه های دیگر محلی در آمریکا حضور داشتیم ولی همچنان در برنامه « اپرا » حضور نداشتیم.
من مصاحبه ای در رادیوی محبوب ملی در برنامه زندگی این امریکایی داشتم  و در آنجا اتفاق عجیبی رخ داد. لسلی استال با برنامه ی 60 دقیقه در رادیوی اتومبیلش در حال گوش دادن به برنامه ی ما بود و همانجا با ما تماس گرفته تا پروفایلمان را برای برنامه ی 60 دقیقه بفرستیم. یک ساعت بعددن رادر که آن زمان با آن برنامه همکاری می کرد هم در ماشینش در مسیر دالاس برنامه ما را گوش داده بود و آن هم پیشنهادی مشابه به ما داد.
قانون شبکه ی CBS این بود که اولین خبرنگاری که تماس بگیرد کار را می گیرد. بنابراین ما طی ماه های بعدی شانس وقت گذراندن با لسلی و همکارانش را داشتیم.
ما هم همان احساسی که شما دارید را داشتیم که برنامه 60 دقیقه می خواهد داستان ما را بسازد .. این عالی است. دلیل این امر این که برنامه ی 60 دقیقه و شخص لسلی برای موشکافی افراد و کارهایشان روبروی دوربین های تلویزیونی مشهور است.خبر خوب این است که ما نه هیچ وقت رازی داشتیم و نه حالا رازی نگفته داریم.ما به مردم کمک می کنیم و اگر آن ها بخواهند به اصطلاح مو را از ماست بیرون بکشند تقریبا همه چیز راحت است.
ما طی ماه های بعد با لسلی ، همکاران و تولیدکننده اش _کارن_دوست شدیم.من شاهد سختگیری های او در مصاحبه هایش در 60 دقیقه بودم و نگران بودم نکند این کارها را با من بکند ولی در دیدارمان در واقع با افرادی بسیار حرفه ای و در عین حال بسیار مهربان مواجه شدیم.