خلاصه کتاب عامل باور:
می توانم اطمینان دهم خواندن این کتاب یکی از بهترین اقدامات شما برای موفق شدن در زندگی خواهد بود.مطالب این کتاب از سه منبع تغذیه می کند.نخست تجربیات خودم به عنوان شخصی که از صفر،کارآفرین شد.دوم از دیدگاه های مغز متفکر ترین افراد حال حاضر ایران و جهان که در این سال ها کلی از آثارش را خوانده ام و برایتان گلچین کرده ام؛وسوم از خلال تجربیاتم در مشاوره به کارآفرینان دیگر در مقام بیزینس کوچ.
معتقدم تجربه ی زیسته ی یک انسان،آن هم یک هموطن که در شرایطی مشابه سر کرده است ، می تواند چراغ راه دیگرانی باشد که در مسیر معنابخشی به زندگی شان هستند.هر انسان یک کتاب است و نشانی از اینکه خداوند نگهدارمان ؛ آن هم با نشانه هایی که سر راهمان می گذارد تا بیاموزیم و به کار ببندیم.هیچ چیز اتفاقی نیست و خواندن این کتاب هم از سوی تو نشانه ای است برای تحول.
در بخشی از کتاب عامل باور می خوانیم:
می خواهم یک موضوع مشترک را که در تمام آموزه های موفقیت و تحول فردی وجود دارد، مطرح کنم.این موضوع آن قدر مهم است که باید گفت هر کسی در مورد کامیابی در زندگی صحبت میکندف نمی تواند گریزی به آن نزند و به عنوان یکی از نکات اصلی موفق شدن ازآن نام نبرد. مبحث «مسئولیت پذیری» را دروازه ی ورود به آموزش موفقیت می دانند و به نظرم درست هم می گویند. چون فردی که مسئولیت زندگی خودش را نمی پذیرد و دائم دنبال پیدا کردن مقصر در ناملایمات زندگی خود است ،چگونه می تواند تصمیم بگیرد باوری عالی داشته باشد و یک زندگی را بر مبنای آن بسازد.
این که ما در زندگی خودمان دنبال مقصر اتفاقات ریز و درشت هستیم رفتار نا معمولی نیست. مثلا وقتی پایمان به یکی از اشیا در خانه می خورد و درد می گیرد،داد و هوارمان بالا می رود و یکی از اعضای خانواده را سرزنش می کنیم که چرا مثلا این وسیله در این نقطه از خانه است و..
از این اتفاق کوچک بگیرید تا تحولات بزرگ زندگی شخصی ، مثل اینکه شخص بابت یک ازدواج نا موفق، پدر و مادرش را سرزنش می کند که چرا برای او چنین انتخابی داشته اند .یا وقتی خودش از سر جوانی و خامی داشته چنین انتخابی برای ازدواج می کرده است ، آن ها به عنوان آدم عاقل و بالغ جلویش را نگرفته اند و کار به اینجا رسیده است. یا یک شخص دیگر می گوید اگر در زمان راه اندازی کسب وکارش دلار بالا نمی رفت یا مقارن با ریاست یک سیاست مدار نبود ، الان تجارتش چنین و چنان بود و نمی شد ان را با وضعیت ورشکسته ی حال حاضرش مقایسه کرد.
تمام اینها و موارد دیگری ازاین نوع نشان از ان دارد که ما نمی خواهیم مسوولیت زندگی خود را برعهده بگیریم و دوست داریم در نقش قربانی فرو برویم که اتفاقا شیرین تر است و می تواند توجه و دلسوزی دیگران را جلب کند و از این جهت ما را در خلسه ی احساسی فرو ببرد.
در مورد مسئولیت پذیری سال ها پیش کتابی می خواندم از« تی هارو اکر »به نام اسرار ذهن ثروتمند که جمله ی بسیار جالب و تعیین کننده ای در آن داشت. چون موضوع کتاب د رمورد ثروتمند شدن بود؛ مثالش در مورد مسئولیت پذیری هم در همین حوزه محسوب می شد. می گفت :«یا شما ثروتمندید یا حق با شماست». عجب جمله ی عمیقی.دیده اید آدم هایی که شکست می خورند چگونه از زمین و زمان دلیل می آورند که چرا آن ها بی تقصیر بوده اند و ابر و باد و مه و خورشید وفلک عامل شکستشان هستند.به این افراد باید گفت:«باشد ، حق با شماست».
ولی این تغییری در این که شکا شکست خورده اید، ایجاد نمی کند.بنابر این یا موفق هستید یا حق با شماست.
اصلا بگذارید اب پاکی را روی دستتان بریزم . اگر می خواهید موفقیت را در زندگی تجربه کنید ف باید در تک تک رفتارها و گفتارهایتان متمرکز شوید و ببینید صحبت هایتان از سر مسئولیت پذیری است یا این که دم به دم تاج قربانی را روی سرتام می گذارید و دنبال مقصر قلمداد کردن دنیای پیرامون هستید.تا وقتی نتوانسته اید مسئولیت صد درصد زندگی خود را بپذیرید(روی صد در صد تاکید می کنم)، نمی توانید موفقیت را تجربه کنید.
- وزن کتاب 100 گرم
0.0 از 5
0
0
0
0