معرفی کتاب مدیران موجوگندمی:
استدلال اصلی این کتاب این است که « مدیریت » و « راهبری » تفاوت های اساسی با یک دیگر دارند و این که در حال حاضر بیش تر « اعضای هیات مدیره ها » در واقع مدیرانی هستند که تنها تغییر نام داده اند.
همچنین در این کتاب معتقدیم که بحران حاکمیت شرکتی فعلی در بخش های خصوصی و عمومی در جهان ترکیب پیچیده ای از جهالت در راهبری ، بی کفایتی استراتژیک و حرص و طمع بوده و راه اصلی حل بحران فعلی این است که اعضای هیئت مدیره را به عنوان افرادی کاملا حرفه ای تحت آموزش و ارزیابی قرار داده وعواقب و نتایج فکری، روحی و رفتاری برخاسته از آن را بپذیریم.
تا وقتی که صلاحیت راهبری و عملکرد هیات مدیره به شکل نظام مند ارتقا نیابد نظام های اقتصادی و سیاسی غرب به سرعت رو به زوال رفته و بر قدرت جهانی آن ها آثار جدی بر جای خواهد گذاشت.
بحران در حاکمیت شرکتی در دموکراسی های غرب ریشه در عدم درک و آشنایی سیاست مداران ، مدیران کسب و کار ها یا عموم جامعه با نقش ، وظایف و مسئولیت های هیئت مدیره ها دارد.نتیجه متفاوت این نقصان این بوده است که اعتماد عمومی به بازار ها ،به خصوص به عوامل محرک مفید « فرهنگ برابری » ، آسیب دیده است . اکنون پایان یک دوره از سرمایه داری را به نظاره نشسته ایم.همه به دنبال این هستند که بدانند در ادامه چه خواهد شد اما پاسخ چندانی نمی یابند.معتقدم بخشی از این راه حل چیزی نیست جز رشد و توسعه حاکمیت شرکتی و ارتقای موثر عملکرد هیئت مدیره.تا زمانی که عضو هیئت مدیره نقش حرفه ای به خود نگیرد و هیات مدیره در جایگاه عالی خود قرار نگیرد نمی توان به کسب وکارها ، رهبران جامعه یا بازار ها اعتماد کرد.روند گزینش ، آموزش ، توسعه ، ارزش ها ، ارزیابی سالانه و خود تنظیمی اعضای هیئت مدیره باید شکل نظام مند به خود بگیرد.این موجب خواهد شد همان دقت و حساسیتی که درسایر بخش های کسب و کار وجود دارد در مورد هیات مدیره نیز اعمال گردد.به طور خلاصه باید یاد بگیریم که صلاحیت راهبری را جدا از صلاحیت مدیریتی ارزیابی کرده و پاداش دهیم.دیگر پذیرفته نیست که دوستان رئیس هیات مدیره یا مدیر عامل، یا مدیران سست و بی اراده سایر شرکت ها یا شخصیت های بزرگ هرچند حسن نیت هم داشته باشند به خودی خود برای عضویت در هیات مدیره صاحب صلاحیت و کارآمد می باشند.« تجربه » که تعریف مشخصی هم ازآن وجود ندارد برای عضویت در هیات مدیره لازم است ، اما کافی نیست.تنها برخورداری از صلاحیت برای خیلی از اعضای فعلی و آتی هیات مدیره ها بسیار دشوار خواهد بود.
امروزه بر کسی پوشیده نیست که بسیاری از اعضای هیئت مدیره از صلاحت کافی برخوردار نیستند.منظور این نیست که این افراد بی صلاحیت هستند بلکه تا به حال نتوانسته اند میان مدیریت یک کسب و کار و رهبری آن تفاوت قائل شوند.آنان در زمینه ی مدیریت بیش از حد تحت آموزش قرار گرفته و در زمینه ی راهبری تعلیم نمی بینند.بیش تر این افراد شهرت و موفقیت خود را مدیون مدیریت کارآمد خود هستند نه به این دلیل که در تعیین مسیراستراتژیک موثر بوده باشند.از آن جا که بیشتر افراد در اواخر دوران حرفه ای خود به عضویت هیات مدیره در می آیند امکان وفرصت چندانی برای طی آموزش های لازم در اختیار ندارند.
این کتاب به مسائل مربوط به مالکیت ، قدرت ، کنترل و فساد در شرکت هایی می پردازد که موافقان و مخالفان سرمایه داری در مورد آن به بحث های داغی می پردازند .اما من به جای آن که یک موضوع سرسختانه دست راستی ، دست چپی یا نهیلیستی اتخاذ کنم دیدگاهی عمل گرایانه ولیبرال را برمی گزینم.
بحث را با این موضوع آغاز می کنم که تمام مربوط به حاکمیت شرکتی بعد انسانی دارند زیرا راهبری موثر در نهایت منوط به قضاوت صحیح است.
در بخش دوم کتاب به بهترین رویه های حاکمیت شرکتی اشاره خواهد شد و به چالش همیشگی راهبری یعنی ایجاد توازن میان عملکرد هیات مدیره و تطابق هیات مدیره پرداخته خواهد شد.
هدف از نگارش این کتاب این است که از سوء استفاده های شرکتی و روحی و روانی جلوگیری شده وبا علنی ساختن اتفاقاتی که در اتاق هیئت مدیره رخ می دهد ، شرایطی فراهم شود که عموم جامعه قادر باشند از هیات مدیره های بخواهند وبه وظایف حرفه ای خود عمل کنند.
در بخشی از کتاب مدیران مو جوگندمی می خوانیم:
عدم آگاهی اعضای هیات مدیره از حقوق ، وظایف،نقش ها و تکالیف خود به همراه ضعف در ریاست هیات مدیره باعث می شود فرآیند راهبری شرکت ها در هیات مدیره مورد استفاده مورد استفاده قرار گیرد.در نتیجه هیات مدیره و کل کسب و کار با ضعف در عملکرد مواجه خواهند شد.
یکی از مشکلات اصلی که به سوء استفاده و تعیین نامناسب مسئولیت ها در هیات مدیره منجر می گردد،درک اشتباه از نقش و وظایف « مدیر عامل » است. این عنوان شغلی خیلی رایج معمولا نام غلطی است که بر مدیر اجرایی می گذارند.دز اینجا دوباره تاکید می کنم که مدیرعامل عضو هیات مدیره نیست بلکه به هیات مدیره گزارش می دهد،در حالی که یک مدیر اجرایی عضو هیات مدیره است.
اعلام اشتباه عنوان شغلی هم به عدم دانش حقوقی از حاکمیت شرکتی اشاره دارد و هم نشان از تفکر سطحی افرادی است که این انتصاب را انجام می دهند.این به نوبه ی خود موجب شده است تا در مورد مرجع قدرت و اختیارات در هیات مدیره افکار غلطی در تمام دنیا رواج یابد.
{files}
{/files}
- سال انتشار 1395
- شابک 978-600-7199-00-8
- قطع رقعی
- نویسنده باب گارات
- نوع جلد شومیز
- مترجم مجید کرمی
- وزن 378
- تعداد صفحات 328
0.0 از 5
0
0
0
0