معرفی کتاب گستره :
جنرالیست هستید یا متخصص؟ آیا در زندگی، برای گسترش مسیر شغلیتان تلاش میکنید یا برای عمق بخشیدن به آن؟به هر حال نمی توانید هر دو را داشته باشید. زمان شما در طول زندگی محدود است، دقیقا مانند انرژی و توجه تان. اگر بر روی یک چیز متمرکز شوید ، شانس آن را خواهید داشت که آن را به بهترین نحوه ممکن انجام دهید. اگر برای انجام چند چیز تلاش کنید ، چیزهای زیادی را تجربه خواهید کرد ، اما در انتها احتمالا یک غیر حرفه ای خواهید بود.
خرد عامۀ بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند. استفاده از ضربالمثلهایی مثل «سرباز همۀ بازیها و پادشاه هیچکدام» یا «همهکاره و هیچکاره» برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است. حتی در روانشناسی عامه نیز این تفکر پذیرفته و جاافتاده است. پیام واضح است: برای سرآمدی واقعی در هر زمینهای (هنر، ورزش، علم و هر چیز دیگری) باید متخصص شوید و باید این تخصص را به سرعت به دست بیاورید. اگر این کار را نکنید، دیگران با «۱۰ هزار ساعت تمرین هدفمند» که ظاهرا برای موفقیت لازم است، از شما پیشی خواهند گرفت.
اما این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است! به همین دلیل دیوید اپستین در کتاب گستره قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد. قهرمان، هنرمند و برندۀ جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد. در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است و وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود. در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند.
در بخشی از کتاب گستره می خوانیم:
هر کس در قرن هفدهم میلادی به شهر ونیز سفر می کرد ، به هر جا پا می گذاشت ، صدای نوعی از موسیقی را می شنید که مرزهای موسیقی سنتی را در هم نوردیده بود. حتی نام این عصر موسیقی ، یعنی باروک نیز از اصطلاحی جواهر سازی گرفته شده بود که برای توصیف صدف های بسیار بزرگی به کار می رفت که شکلی نامتعارف دارند.موسیقی بی کلام ، موسیقی که به کلمه ها وابسته نبود ، دست خوش انقلابی کامل شد.برخی از آلات موسیقی مانند پیانو کاملا جدید بودند و برخی دیگر نیز اصلاح شده بودند ( قرن ها بعد ویولن های ساخت دست آنتونیو استرادیواری با قیمت چند میلیون دلار فروخته می شدند). سیستم مدرن کلیدهای اصلی و فرعی خلق شده بود. ویرتئوزها یا همان هنرمندان برجسته ی عرصه ی موسیقی ستوده می شدند.آهنگ سازان مهارت خود را به کار گرفتند و برای جابه جا کردن مرزهای توانایی های بهترین نوازندگان قطعات تک نوازی استادانه ای را نوشتند. کنسرتو که در آن تک نوازی برجسته در مقابل دسته ای از نوازندگان ساز می زند متولد شد و آهنگ سازی های ایتالیایی به نام آنتونیو ویوالدی که به دلیل داشتن موهایی قرمز رنگ به کشیش سرخ مشهور بود به قهرمانی بلامنازع تبدیل شد. اثر چهار فصل ویوالدی که حدود سیصدسال از عمرش می گذرد هم چنان با پرطرفدارترین آثار امروزی رقابت نزدیکی دارد؛ به طوری که میکس آن با ترانه ای از انیمیشن یخ زده ی شرکت دیزنی در سایت یوتیوب بیش از نود میلیون بار دیده شده است. گروه ویژه ای از نوازندگان که قادر بودند نواختن موسیقی جدید با مجموعه ی حیرت انگیزی از سازها را به سرعت بیاموزند به رشد خلاقیت ویوالدی کمک کردند. امپراتوران ، پادشاهان ، شاهزادگان و کاردینال ها از سراسر اروپا به سوی آنان می آمدند تا مبتکرانه ترین موسیقی زمان را بشنوند.آنان گروهی کاملا زنانه بودند که با نام « دختران کُر » شناخته می شدند. درآن شهر روی آب ، فعالیت های مفرحی همچون اسب سواری و ورزش های میدانی چندان رایج نبود ؛ بنابراین موسیقی همه ی بار سرگرمی شهروندان را به دوش می کشید.صدای ویولن ها، فلوت ها ، شیپور ها و صدای رفت و آمد کرجی ها و قایق ها سکوت شب را می شکست.این دختران در زمان و مکانی که با موسیقی عجین شده بود برای مدت یک قرن چیرگی خود را حفظ کردند. بازدیدکننده ای برجسته نوشت است : « تنها در شهر ونیز می شد چنین نوابغ موسیقی را مشاهده کرد. » آنان در مرکزیت شگفت انگیزی و انقلاب موسیقیایی قرار داشتند. در جاهای دیگر آن آلات موسیقی را فقط مردان می نواختند. یکی از سیاست مداران فرانسوی ، حیرت زده گفته است: « آنان همچون فرشتگان آواز می خوانند و ویولن ، فلوت ، ویولن سل و نی می نوازند. مختصر بگویم؛ هیچ سازی برای ترساندن آنان به اندازه ی کافی بزرگ نیست ».
همه ی علاقه مندان به هنر آنان از مقامات دیپلوماتیک نبودند.هسترثریل نویسنده اشرافی بریتانیایی می نویسد: « دیدن دختران در حال نواختن کنتریاس و دمیدن در فاگوت چندان مورد پسند من نبود. ساز هایی همچون هارپسیکورد و هارمونیکای شیشه ای برای زنان مناسب تر است.»
{files}
{/files}
- مدت آماده سازی 1 ساعت
- مترجم مهدی بغدادی
- قطع رقعی
- نوع جلد نرم
- تعداد صفحات 300
- نویسنده دیوید اپستین
- وزن 300
0.0 از 5
0
0
0
0